ادامه پارت قبل
ادامه پارت قبل
(دوستان تو پارت قبل نیم تنه ا.ت رو گذاشتم )
شوگا یواش سرشو برد تو گردن ا.ت و کمر اونو گرفت و خوابوند ا.ت رو روتخت رو روش خیمه زد و گردن ا.ت رو یکم با زبونش خیس کرد و بعد آروم نیششو وارد گردن ا.ت کرد و شروع به خوردن خون ا.ت کرد
ا.ت ، اوت داشت از گردنم خون میخورد دیشب من با آرامش تمام خوابیدم اون و برادراش حقشونه که من بهشون کمک کنم یه کدومشون موافقت نمی کردن من اینجا بمونم من الان باز هم داشتم مثل دیوونه ها رفتار میکردم
شوگا ، کمکم حالم خوب شد فهمیدم خیلی از خونشو خوردم و کم کم بدنش داره سرد میشه و دس کشیدم از خوردن
نگاه کردم دیدم بیهوش شده یواش از روش پاشدم و درست رو تخت خوابوندمش و لباسشو درست تنش کردم و بغلش خوابیدم من من نمی دونم چمه اما اون بهترینه من بدون خون میتونم اما فک نکنم بدون اون بتونم نه شوگا چه مرگته بس کن.......
ادمین خوش قلب دلم نیومد دوروز بدون فیک باشین 🦋🤎🤍
(دوستان تو پارت قبل نیم تنه ا.ت رو گذاشتم )
شوگا یواش سرشو برد تو گردن ا.ت و کمر اونو گرفت و خوابوند ا.ت رو روتخت رو روش خیمه زد و گردن ا.ت رو یکم با زبونش خیس کرد و بعد آروم نیششو وارد گردن ا.ت کرد و شروع به خوردن خون ا.ت کرد
ا.ت ، اوت داشت از گردنم خون میخورد دیشب من با آرامش تمام خوابیدم اون و برادراش حقشونه که من بهشون کمک کنم یه کدومشون موافقت نمی کردن من اینجا بمونم من الان باز هم داشتم مثل دیوونه ها رفتار میکردم
شوگا ، کمکم حالم خوب شد فهمیدم خیلی از خونشو خوردم و کم کم بدنش داره سرد میشه و دس کشیدم از خوردن
نگاه کردم دیدم بیهوش شده یواش از روش پاشدم و درست رو تخت خوابوندمش و لباسشو درست تنش کردم و بغلش خوابیدم من من نمی دونم چمه اما اون بهترینه من بدون خون میتونم اما فک نکنم بدون اون بتونم نه شوگا چه مرگته بس کن.......
ادمین خوش قلب دلم نیومد دوروز بدون فیک باشین 🦋🤎🤍
۵.۷k
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.