فرار از سایه ها p2
#درخواستی
#فیلیکس
#چند_پارتی
//فیلیکس میاد تو و ا/ت دستشو میگیره ببره اتاق خودش که داداشش مانع این کار میشه..//
سانگ وو= نو نو نو...اقای فیلیسک اینجا منتظر میمونه تا این خانم اماده شه ..
ا/ت = وای خدا فسیل شدم از دست این ...//رو به فیلیکس// عزیزم تو پذیرایی منتظر بمون میام پیشت...
// ا/ت میره و بعد از چند دقیقه بر میگرده ...و با لیکسی میره بیرون ...کلی میگردن و خوش میگذرونن ...فیلیکس ا/ت رو با ماشین میرسونه ولی وقتی میخواد پیاده شه ..دست ا/ت رو میگیره ..//
ا/ت = چاگیا ..چیزی شده..
فیلیکس = ا/ت ...سانگ وو جلو در دم گوشت چی گفت ...
ا/ت = اها اون...هیچی بابا درمورد من و تو نبود عشقم ....خیالت ...
فیلیکس = ا/ت خواهش میکنم ...مواظب خودت باش ...اون ادم روانیه ...
ا/ت =نگران نباش چاگی ...من حواسم هست //بوسه ی کوچیکی رو لب های فیلیکس میکاره و بعد میره //
//حرفی که سانگ وو دم گوش ا/ت گفت= ببین اگه این فیلیکس بفهمه کتکت میزنم با جای زخم هاتو ببینه..باید بری قبر اجاره کنی هم برا خودت هم برا اون پسره ی الدنگ//
ویو فیلیکس=
ا/ت از ماشین پیاده شد و رفت خونه ..میخواستم ماشین رو روشن کنم و راه بیوفتم که یهو ماشین سانگ وو رو دیدم..ماشینو پارک کرد و به سمت در خونه رفت ...خیلی مست بود ..وای نکنه یه بلایی سر ا/ت بیاره ...سانگ وو در رو باز کرد ..ولی انقدر مست بود یادش رفت در رو ببنده ...سریع از ماشین پیاده شدم و رفتم داخل...حتی از شدت مستی در خونه رو هم باز گذاشته بود مرتیکه الدنگ...اروم واردم خونه شدم و تو دستشویی قایم شدم...که یهو صدای جیغ از اتاق ا/ت اومد...سریع اومدم بیرون و خواستم وارد اتاق بشم که در قفل بود ...با هر بدبختی که شده در رو شکوندم و وارد شدم و دیدم....
ویو ا/ت =
وارد خونه شدم ...خیلی خسته بودم ..سانگ وو خونه بود ..صدرصد الان رفته بار و قراره مست برگرده ...اهمیتی ندادم و وارد اتاقم شدم ...لباس هامو در اوردم ...جوری که فقط نیم تنه و شرتک تنم بود ...که یهو در باز شد و سونگ وو وارد اتاقم شد....که یهو جیغ زدم ...
ا/ت = عوضی برو بیرون ...
سانگ وو= اوه اوه خواهری عجب بدنی داری ...// رو قفل میکنه و اروم اروم به سمت ا/ت قدم بر میداره ..// گفته بودم اگه تا شب لحنتو درست نکنی خودم رستت میکنم ...فک کنم دیگه کتک سازگار نباشه ...باید از یه در دیگه وارد شم...
#فیلیکس
#چند_پارتی
//فیلیکس میاد تو و ا/ت دستشو میگیره ببره اتاق خودش که داداشش مانع این کار میشه..//
سانگ وو= نو نو نو...اقای فیلیسک اینجا منتظر میمونه تا این خانم اماده شه ..
ا/ت = وای خدا فسیل شدم از دست این ...//رو به فیلیکس// عزیزم تو پذیرایی منتظر بمون میام پیشت...
// ا/ت میره و بعد از چند دقیقه بر میگرده ...و با لیکسی میره بیرون ...کلی میگردن و خوش میگذرونن ...فیلیکس ا/ت رو با ماشین میرسونه ولی وقتی میخواد پیاده شه ..دست ا/ت رو میگیره ..//
ا/ت = چاگیا ..چیزی شده..
فیلیکس = ا/ت ...سانگ وو جلو در دم گوشت چی گفت ...
ا/ت = اها اون...هیچی بابا درمورد من و تو نبود عشقم ....خیالت ...
فیلیکس = ا/ت خواهش میکنم ...مواظب خودت باش ...اون ادم روانیه ...
ا/ت =نگران نباش چاگی ...من حواسم هست //بوسه ی کوچیکی رو لب های فیلیکس میکاره و بعد میره //
//حرفی که سانگ وو دم گوش ا/ت گفت= ببین اگه این فیلیکس بفهمه کتکت میزنم با جای زخم هاتو ببینه..باید بری قبر اجاره کنی هم برا خودت هم برا اون پسره ی الدنگ//
ویو فیلیکس=
ا/ت از ماشین پیاده شد و رفت خونه ..میخواستم ماشین رو روشن کنم و راه بیوفتم که یهو ماشین سانگ وو رو دیدم..ماشینو پارک کرد و به سمت در خونه رفت ...خیلی مست بود ..وای نکنه یه بلایی سر ا/ت بیاره ...سانگ وو در رو باز کرد ..ولی انقدر مست بود یادش رفت در رو ببنده ...سریع از ماشین پیاده شدم و رفتم داخل...حتی از شدت مستی در خونه رو هم باز گذاشته بود مرتیکه الدنگ...اروم واردم خونه شدم و تو دستشویی قایم شدم...که یهو صدای جیغ از اتاق ا/ت اومد...سریع اومدم بیرون و خواستم وارد اتاق بشم که در قفل بود ...با هر بدبختی که شده در رو شکوندم و وارد شدم و دیدم....
ویو ا/ت =
وارد خونه شدم ...خیلی خسته بودم ..سانگ وو خونه بود ..صدرصد الان رفته بار و قراره مست برگرده ...اهمیتی ندادم و وارد اتاقم شدم ...لباس هامو در اوردم ...جوری که فقط نیم تنه و شرتک تنم بود ...که یهو در باز شد و سونگ وو وارد اتاقم شد....که یهو جیغ زدم ...
ا/ت = عوضی برو بیرون ...
سانگ وو= اوه اوه خواهری عجب بدنی داری ...// رو قفل میکنه و اروم اروم به سمت ا/ت قدم بر میداره ..// گفته بودم اگه تا شب لحنتو درست نکنی خودم رستت میکنم ...فک کنم دیگه کتک سازگار نباشه ...باید از یه در دیگه وارد شم...
- ۱۵.۵k
- ۰۸ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط