فرار از سایه ها p1

#درخواستی
#فیلیکس
#چند_پارتی

فرار از سایه ها

ویو فیلیکس =
وایییی دوباره یه روز دیگه ...از رو تخت پا شدم و رفتم دستشویی...و بعد که اومدم ...که یهو گوشیم زنگ خورد ...گوشیمو برداشتم دیدم ا/ت بود ...با دیدن اسمش روی مبایلم لبخندی روی لبم شکل گرفت ...گوشی رو جواب دادم...
فیلیکس = سلام عشقم ...
ا/ت = سلام لیکسی..چطوری ...
فیلیکس= اووووو چاگیا ..نمیدونی چقدر دلم برات تنگ شده ...
ا/ت= منم همینطور چاگی //داشت پشت گوشی با لیکسی حرف میزد که یهو داداشش از اشپزخونه عربده زد//
سانگ وو=اوهوی دختره ....
ا/ت = لیکسی یه لحظه وایستا عشقم //رو به سانگ وو// دختره عمته مرتیکه پوفیوز ....چته...
سانگ وو=نهار من کوووووووو....
ا/ت = برو دستشویی اونجا اماده است برات...
سانگ وو = ببین ا/ت کاری نکن بیام مثل دیشب عین سگ...
ا/ت = //نزاشت حرف سانگ وو تموم شه // عشقم من بعدا بهت زنگ میزنم..بای بای...//قطع میکنه//

ویو فیلیکس=
هاااا..یعنی چی شد ...داداشش دیشب با ا/ت چیکار کرده ...خدایا دارم دیوونه میشم ...نباید الان ا/ت رو تو خونه تنها بزارم باید ببرمش بیرون و باهاش حرف بزنم ...مطمئنم داداش ا/ت از تیمارستان فرار کرده ...یه روانیه ...هوبه فقط سرش عربده میزنه ..اگه دست رو ا/ت بلند کنه خودم میکشمش...

ویو ا/ت =
گوشی رو قطع کردم و به سمت اشپز خونه رفتم...
ا/ت = اوهوی روانی ..میمیری وقتی فیلیکس زنگ میزنه عربده نزنی ...
سانگ وو= هر کاری عشقم بکشه میکنم ...نهار کو گفتم...
ا/ت = منم گفتم که تو دستشویی ری.دن برات برو بخور
سانگ وو= //موهای ا/ت رو میگیره و محکم میکشه// دختره ی عوضی عین ادم زرتو بزن ....
ا/ت = عوضی مگه کوری ...یخچال بی صاحابو باز کن...از چشمای کورتم به درستی استفاده کن ...گذا اونجاست...
سانگ وو = از دیشب که کتک خوردی ...مغزت جابه جا شده ....لحن حرف زدنت قشنگ عوض شده ...یه بارم برا لحن حرف زنت کتک میخوری..تا شب وقت داری لحن حرف زدنت رو درست کنی...
ا/ت = گ.و.ه خوریش به تو نیوم//یهو زنگ در میخوره//
// ا/ت با عجله میره و در رو باز میکنه...که با لیکسی مواجه میشه که یه دسته گل دستشه...سانگ وو هم میاد و فیلیکس رو میبینه و عصبی میشه ...//
سانگ وو= عمرتون ..اینجا چیکار داری ...
فیلیکس = اومدم ا/ت رو ببرم بیرون ...
سانگ وو = اجازه نداره ...
ا/ت = به تو ربطی نداره با کی میام و میرم ..فیلیکس بیا تو ...
سانگ وو = فلاکس ...فیلیسک...اهههه هر چی که هستی یه لحظه واستا... //خم میشه و در گوش ا/ت یچیزی میگه و بعد میره //
ا/ت = عشقم بیا تو اماده شم با هم بریم ...
//فیلیکس میاد تو و ا/ت دستشو میگیره ببره اتاق خودش که داداشش مانع این کار میشه..//
دیدگاه ها (۱۰)

فرار از سایه ها p2

فرار از سایه ها p3

به وقت دلتنگی p3

به وقت دلتنگی p2

پارت 12خون تو رگام جم شد....ویو جونگکوک یه نفس عمیق کشیدم بع...

پارت ۵۲ فیک ازدواج مافیایی

:تهیونگ: اون موضوع رو بسپار به من، من حلش می کنما/ت: خب ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط