❦사랑 쇼핑 ❦ ❦عشق خریدنی ❦
Prt1
#عشق_خریدنی
✧༺♥༻✧
شخصیت ها:جه هوآ (پدر ا/ت) می هی (مادر ا/ت)
مین هو (برده کوک) ا/ت
꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚૮꒰˵•ᵜ•˵꒱ა‧₊˚꒷︶꒷꒥꒷
تعداد پارت :نامعلوم
خلاصه :ا/ت دختریه که در یک خانواده پولدار به دنیا اومده و خوانوادش قمار باز هستن و در بازی های زیادی بردند اما وقتی ا/ت به دنیا اومد پدرش توی
بیشتر بازی ها باختن و ثروتشون رو از دست دادن و با بد بختی زندگی می کردن الان ا/ت 16 سالش شده و پدرش سر یک شرط بندی اون رو..........
꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚૮꒰˵•ᵜ•˵꒱ა‧₊˚꒷︶꒷꒥꒷
جه هوآ:خفشه دختره ی هرزه عوضی کاشکی هیچ وفت نمی یومدی
ا/ت:هیچی تقسیر من نیست من......
ا/ت
نزاشت ادمه حرفم رو بزمن و به قدری زدم و کوبوندم که داشت از خون می رفت دلم میخاست بکشمش اون عوضی رو
جه هوآ:الانم از خونه گمشو و شب برگرد با ی پسر شرط بندی کردم ممکنه تو رو ازم بخاد پس گمشو
بیروت
ا/ت :من نمی رم ل جه هوآ چاقو رو بهش نشون داد) خبلی خب میرم
همون موقع پیش کوک :
مین هو :قربان شرط بندی داریم
کوک :امارشو بهم بده
مین هو :بله قربات
2مین بعد :
قربان اسم مرد جه هوآ ست که خیلی ثروت داشت
اما وقتی دخترش به دنیا اومد همشون رو سر شرط بندی باخت می گفت تقصیر دخترشه و چند باری هم سعیی کرد اون رو بکشه
کوک:امار دخترشو بده
مین هو:بله قربان
10 مین بعد قربان دختره 16 سالشه و اسمش
ا/ت هست به رشته مو سیقی علاقه داره (کوک اینجا خوانندس ولی شهرت ان چنانی نداره) وای به خاطر خانوادش نمی تونه بره رشته موسیقی
کوک :به جه هوآ بگو ساعت شیش و نیم عصر منتظرم باشه
مین هو:بله قربان..............
:♡.•♬✧⁽⁽ଘ( ˊᵕˋ )ଓ⁾⁾*+:•*∴
لایک و کامنتم بزار کاواییی
:♡.•♬✧⁽⁽ଘ( ˊᵕˋ )ଓ⁾⁾*+:•*∴
بیب بریم پارت بدی ✨🍬
#عشق_خریدنی
✧༺♥༻✧
شخصیت ها:جه هوآ (پدر ا/ت) می هی (مادر ا/ت)
مین هو (برده کوک) ا/ت
꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚૮꒰˵•ᵜ•˵꒱ა‧₊˚꒷︶꒷꒥꒷
تعداد پارت :نامعلوم
خلاصه :ا/ت دختریه که در یک خانواده پولدار به دنیا اومده و خوانوادش قمار باز هستن و در بازی های زیادی بردند اما وقتی ا/ت به دنیا اومد پدرش توی
بیشتر بازی ها باختن و ثروتشون رو از دست دادن و با بد بختی زندگی می کردن الان ا/ت 16 سالش شده و پدرش سر یک شرط بندی اون رو..........
꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚૮꒰˵•ᵜ•˵꒱ა‧₊˚꒷︶꒷꒥꒷
جه هوآ:خفشه دختره ی هرزه عوضی کاشکی هیچ وفت نمی یومدی
ا/ت:هیچی تقسیر من نیست من......
ا/ت
نزاشت ادمه حرفم رو بزمن و به قدری زدم و کوبوندم که داشت از خون می رفت دلم میخاست بکشمش اون عوضی رو
جه هوآ:الانم از خونه گمشو و شب برگرد با ی پسر شرط بندی کردم ممکنه تو رو ازم بخاد پس گمشو
بیروت
ا/ت :من نمی رم ل جه هوآ چاقو رو بهش نشون داد) خبلی خب میرم
همون موقع پیش کوک :
مین هو :قربان شرط بندی داریم
کوک :امارشو بهم بده
مین هو :بله قربات
2مین بعد :
قربان اسم مرد جه هوآ ست که خیلی ثروت داشت
اما وقتی دخترش به دنیا اومد همشون رو سر شرط بندی باخت می گفت تقصیر دخترشه و چند باری هم سعیی کرد اون رو بکشه
کوک:امار دخترشو بده
مین هو:بله قربان
10 مین بعد قربان دختره 16 سالشه و اسمش
ا/ت هست به رشته مو سیقی علاقه داره (کوک اینجا خوانندس ولی شهرت ان چنانی نداره) وای به خاطر خانوادش نمی تونه بره رشته موسیقی
کوک :به جه هوآ بگو ساعت شیش و نیم عصر منتظرم باشه
مین هو:بله قربان..............
:♡.•♬✧⁽⁽ଘ( ˊᵕˋ )ଓ⁾⁾*+:•*∴
لایک و کامنتم بزار کاواییی
:♡.•♬✧⁽⁽ଘ( ˊᵕˋ )ଓ⁾⁾*+:•*∴
بیب بریم پارت بدی ✨🍬
۴۷.۲k
۰۵ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.