part

part 190
لیلی: چیـ... چیکار کردی چیکارکردی با خودت لعنتی (داد)
سوزومه: ببخشید (بی حال)
داشتم میفتادم که گرفتم
لیلی: کمک کمک یکی کمک کنه این داره میمیره یکی به دادم برسه کمک (با داد و گریه)
پاتریشیا با شک اومدو با دیدنم جیغ کشید پشت سرش کاترین هم اومد اونم کمتر از اون نبود
پاتریشیا: چـ.. چیشده چرا اینجوری شدی چرا اینکار کردی سوزی
کاترین: مـ... منن میرم به مـ... مسئول خبر بدم
ویو لیلی
تغریبا خوابیده بودم که در باز شد سوزومه بود دوییدو رفت سمت حموم فک کردم میخواد دوش بگیره ولی چند مین گذشت ولی صدای دوش اب نیومد نگران شدم پلشدم برم که صدای حق حق میومد دویدمو در باز کرد با چیزی که دیدم شُک بدی بهم وارد شد انگار یه سطل اب یخ روم خالی کرده بودن سوزومه با لبخند بی حالی بهم نگاه کرد رنگش پریده بود خود از دستاش داشت میریخت چشماش خیس بود با همون لبخند بی حالش گفت
سوزومه: چرا اومدی باید میخوابیدی
لیلی: چیـ... چیکار کردی چیکارکردی با خودت لعنتی (داد)
سوزومه: ببخشید (بی حال)
داشت میفتاد که گرفتمش
داد زدم و کمک خواستم گریم گرفته بود چرا اینکارو کرده بود اون که خیلی سرحال بود و داشت میخندید یعنی همش یه نقاب بوده الان به ری چی بگم اون حتما دیونه میشه
لیلی: کمک کمک یکی کمک کنه این داره میمیره یکی به دادم برسه کمک (با داد و گریه)
پاتریشیا با شک اومدو با دیدنم جیغ کشید پشت سرش کاترین هم اومد اونم کمتر از اون نبود
پاتریشیا: چـ.. چیشده چرا اینجوری شدی چرا اینکار کردی سوزی
کاترین: مـ... منن میرم به مـ... مسئول خبر بدم
تنها چیزی که به زهنم رسید زنگ زدن به جنیور بود گوشیمو برداشتمو بهش زنگ زد بعد چند بود خوابالود جواب داد
جنیور: الو
لیلی: ا..ا. الو
جنیور: چیزی شده این وقت شب زنگ زدی
لیلی: سوزی سوزی س.. سوزی
جنیور: اتفاقی براش افتاده
لیلی: الان غرق خونه از چند جا رگشو زده دارت بیهوش میشه لطفا نجاتش بده لطفا کمکش کن اون داره میمیره
جنیور: چـ.. چـ.. چی د.. داری درمورد چی حرف میزنی بگو داری شوخی میکنی اوکی شوخی بامزه ای بود من قط میکنم
لیلی: لعنتی بنظرت الان دارم شوخی میکنم اون داره میمیره اوپ داره میمیره کمکش کن لطفا کمکش کن
جنیور:ا..ا.. الان کجای سری خودمو میرسونم
لیلی: لوکیشنو برات فرستادم (قط کرد)