وقتی عضو هشتمی و عاشقت میشه...♡

وقتی عضو هشتمی و عاشقت میشه...♡
"ᴘᴀʀᴛ 𝟼"

داخل رفتیم که دیدم جین بالا تنش لخته جیق کشیدم و چشمام و بستم که جیمین اومد جلوم وایساد

_هیییونگ😡
¢رفتم رفتم (آخه پسر گلم مگه نمی دونستی قراره بیاد)

_هی ا.ت ببخشید
+ا..شکال ندارع
تعظیمی کردم که شوگا گفت

$خب پیش کی نمی خوابه
من که تختم و با کسی شریک نمی شم(چه شباهتی باهم داریم😂)
©پیش منم نمیتونه بخوابه
®پیش من بخوابه دیوونه میشه
&پیش جیهوپ م امنیت نداره (ای دروغ گو😂)
¥پیش تهیونگ بخوابه تا صبح بش دستور میده
که همه جیمین و نگاه کردن
_چیه ؟ چتونه؟!
هووووم خب من پیش جیهوپ یا شوگا می خوابم ا.ت تو اتاق من بخوابه
$عههه به عشقم چپ نگاه نکن
¥پیش من بخواب
_باشه
¢ا.ت وسایلت و بزار اتاق بیا شام بخورم
+ب..بله چشم
®این قدر رسمی حرف نزن راحت باش
+اوکی اوپا (دیگه نگف تا این حد راحت)

(پرش زمانی)
+تو اتاق نشسته بودم که تصمیم گرفتم برم حموم اما حموم این طبقه خراب بود
پس سوار آسانسور شدم رفتم طبقه بالا رفتم حموم تا خواستم لباس در بیارم صدای اب اومد دیدم که......
ادامه دارد....