گربه قرمز🐈📕
#گربه_قرمز🐈📕
#روز_سوم :فن جدید!! ۱۴۰۳/۷/۱۲
ساعت ۷:۳۰ سوجیییی بیدار شو
من:آی ساعت چنده؟
آیویی:۷:۳۰
من:وای نه کلاسم ساعت ۸ شروع میشه، چرا زودتر بیدارم نکردی!؟
آیویی:من چه میدونستم
من:صبحونه رو بیار تا من حاضر میشم
آیویی:باشه
سریع لباسام پوشیدم و موهامو درست کردم و وسایلم گذاشتم رفتم سمت آشپز خونه و به سرعت تمام صبحونه خوردم و رفتم.( پ. ن:آیویی کلاسش تعطیله🥲)
بدو بدو رفتم سمت آکادمی وقتی رسیدم ساعت ۷:۵۰ هست😑
هیچکس جز منو آیویا✦ نبود رفتم سر جام نشستم تا بقیه بیان
زینگگگگ( زنگ خورد((: )
بیشتری هامون اومده بودیم وقتی زنگ خورد حضور غیاب کردیم
و استادمون ( یا ما بهش میگیم اوزارو سنسه✦) خودش معرفی کرد و یکی دوتا از فن هایی که قبلا انجام میدادیم و مرور کردیم و بعدش یه فن جدید که اسمش:بون جوتسو بود یکم عجیب غریبه ولی خب فنمون اینجوری بود که خودت به چند نسخه تقلبی میساختی وخیلی باحال بود بعدش یه چیزایی درباره چاکرا✦ مرور کرد و راجب رنگ چاکرا ها.
بعد آکادمی رفتم یه موچی سیب زمینی✦ گرفتم و اومدم خوابگاه.
وقتی رسیدم خوابگاه آیویا دیدم که دقیقا پایین ما بود با دوستش تو یه خوابگاه بودن. بدو پله هارو رفتم بالا تا منو نبینن.
و اره اینجوری روزم به پایان میرسه🙂.
(✦:همون بقل دستی سوجی)
(✦:سنسه یعنی معلم-استاد)
(✦:چاکرا یعنی قدرت و وقتی چاکرا تموم میشه و از فن استفاده کنن به احتمال ۹۸ درصد میمیرن یا بهوش میشن)
(✦:موچی سیب زمینی دورش با سیب زمینی پوره شده میپشونن توش هم پنیره و روش یه ورقه جلبک میزارن مثل اونیگیری🙂💔)
#روز_سوم :فن جدید!! ۱۴۰۳/۷/۱۲
ساعت ۷:۳۰ سوجیییی بیدار شو
من:آی ساعت چنده؟
آیویی:۷:۳۰
من:وای نه کلاسم ساعت ۸ شروع میشه، چرا زودتر بیدارم نکردی!؟
آیویی:من چه میدونستم
من:صبحونه رو بیار تا من حاضر میشم
آیویی:باشه
سریع لباسام پوشیدم و موهامو درست کردم و وسایلم گذاشتم رفتم سمت آشپز خونه و به سرعت تمام صبحونه خوردم و رفتم.( پ. ن:آیویی کلاسش تعطیله🥲)
بدو بدو رفتم سمت آکادمی وقتی رسیدم ساعت ۷:۵۰ هست😑
هیچکس جز منو آیویا✦ نبود رفتم سر جام نشستم تا بقیه بیان
زینگگگگ( زنگ خورد((: )
بیشتری هامون اومده بودیم وقتی زنگ خورد حضور غیاب کردیم
و استادمون ( یا ما بهش میگیم اوزارو سنسه✦) خودش معرفی کرد و یکی دوتا از فن هایی که قبلا انجام میدادیم و مرور کردیم و بعدش یه فن جدید که اسمش:بون جوتسو بود یکم عجیب غریبه ولی خب فنمون اینجوری بود که خودت به چند نسخه تقلبی میساختی وخیلی باحال بود بعدش یه چیزایی درباره چاکرا✦ مرور کرد و راجب رنگ چاکرا ها.
بعد آکادمی رفتم یه موچی سیب زمینی✦ گرفتم و اومدم خوابگاه.
وقتی رسیدم خوابگاه آیویا دیدم که دقیقا پایین ما بود با دوستش تو یه خوابگاه بودن. بدو پله هارو رفتم بالا تا منو نبینن.
و اره اینجوری روزم به پایان میرسه🙂.
(✦:همون بقل دستی سوجی)
(✦:سنسه یعنی معلم-استاد)
(✦:چاکرا یعنی قدرت و وقتی چاکرا تموم میشه و از فن استفاده کنن به احتمال ۹۸ درصد میمیرن یا بهوش میشن)
(✦:موچی سیب زمینی دورش با سیب زمینی پوره شده میپشونن توش هم پنیره و روش یه ورقه جلبک میزارن مثل اونیگیری🙂💔)
۲۶۵
۱۰ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.