love inother style پارت40
#love_inother_style #پارت40
#ساکونو #جینیونگ
ساکونو
خوبب دیگه اینام عاشق هم شدن رفت هیععع چیکار کنیم دیگه راستی مامانی بهت گفتم بایه پسره لج افتادم آره واقعا پسره کصخولیه اصلا مزخرف میگم مزخرف میشنوی هاااا اما قبول دارم کار اون روزم درست نبود راستی مامانی دلم برات خیلی تنگ شده با اینکه خیلی زود از کنارمون رفتی هنوزم دلم برات تنگ میشه مامان دیگه تحمل قهرهایی یونگ ندارم خیلی دوسش دارم داداشمو اما نمیتونم بازم تحملش سخته که به خاطر نجات جونم شما رفتین
دیگه نمیفهمیدم کجام فقط صدای ضجه هام بود که تویی قربستون میپیچید
من:کاششش میرفتم کاش میذاشتی من به جات برم چرااا اینکارو کردی که اینقدر درد و تحمل کنم هاننن
چشمام یهو روهم افتاد دیگه هیچی نفهمیدم جزء یع صدایی آشنا
*ساکونو
باسر درد عجیبی چشمامو باز کردم من کجام اینجا اینجا کجاس با ترس بع دور اطرافم خیره بودم یه اتاق ست کرم و طلایی بود خدایا نکنه دزدیدنم هان نهههه نگو حالا چیکار کنم
من:کسی اون بیرون هس آهای باشمام
*چیششش چقدر سر وصدا میکنی بابا
به پایین تخت خیره شدم هاااان این اینجا چی میخواد
من:تو حتی زمانی که دزدیدنمم دست از کله کچل بی موو من برنمیداری.
جینیونگ:چی میگی تو دیروز تو قبرستون پیدات کردم بیهوش بودی خنگول
من:هااااننن چیییی دیروزززز من الآن یه روز اینجام وایی بابام بابام
**//**//***
جینیونگ
یهو دیدم زد زیر گریه
ساکونو:حالا چیکار کنم حتما بک ویونگ وبابا کلی نگرانم شدن
گوشیش نگاه کرد
ساکونو:چهل وشیش تا تماس ناموفق خدایا!
زنگ زد گوشیشو بک جواب نداد باباشم خاموش بود یونگ هم همینطور
من:ساکونو آروم آروم هیچی نیس
ساکونو:نه حتما از دستم ناراحتن آخ خدایا چطوری بهشون توضیح بدم
گوشی رو به خودش فشار داد یهو بیهوش شدش داشت میفتاد بغلش کردم تکونش دادم
من:ساکونو ساکونو جشمات بازکن شوخی کردم بازکن چشاتو لعنتی چه گوهی خوردم من حالا وایی مامان
سریع زنگ زدم به آمبولانس بردنش بیمارستان ببین چیکار کردم الآن میفهمم چقدر دوسش دارم کسی دوسش دارم با دستایی خودم از دستش دادم
من:بلند شو لطفا
گریم داشت میگرفت سرمو بالا گرفتم زنگ زدم به جیمین اون بگه حداقل یونگ خودم جرأت شو نداشتم
#ساکونو #جینیونگ
ساکونو
خوبب دیگه اینام عاشق هم شدن رفت هیععع چیکار کنیم دیگه راستی مامانی بهت گفتم بایه پسره لج افتادم آره واقعا پسره کصخولیه اصلا مزخرف میگم مزخرف میشنوی هاااا اما قبول دارم کار اون روزم درست نبود راستی مامانی دلم برات خیلی تنگ شده با اینکه خیلی زود از کنارمون رفتی هنوزم دلم برات تنگ میشه مامان دیگه تحمل قهرهایی یونگ ندارم خیلی دوسش دارم داداشمو اما نمیتونم بازم تحملش سخته که به خاطر نجات جونم شما رفتین
دیگه نمیفهمیدم کجام فقط صدای ضجه هام بود که تویی قربستون میپیچید
من:کاششش میرفتم کاش میذاشتی من به جات برم چرااا اینکارو کردی که اینقدر درد و تحمل کنم هاننن
چشمام یهو روهم افتاد دیگه هیچی نفهمیدم جزء یع صدایی آشنا
*ساکونو
باسر درد عجیبی چشمامو باز کردم من کجام اینجا اینجا کجاس با ترس بع دور اطرافم خیره بودم یه اتاق ست کرم و طلایی بود خدایا نکنه دزدیدنم هان نهههه نگو حالا چیکار کنم
من:کسی اون بیرون هس آهای باشمام
*چیششش چقدر سر وصدا میکنی بابا
به پایین تخت خیره شدم هاااان این اینجا چی میخواد
من:تو حتی زمانی که دزدیدنمم دست از کله کچل بی موو من برنمیداری.
جینیونگ:چی میگی تو دیروز تو قبرستون پیدات کردم بیهوش بودی خنگول
من:هااااننن چیییی دیروزززز من الآن یه روز اینجام وایی بابام بابام
**//**//***
جینیونگ
یهو دیدم زد زیر گریه
ساکونو:حالا چیکار کنم حتما بک ویونگ وبابا کلی نگرانم شدن
گوشیش نگاه کرد
ساکونو:چهل وشیش تا تماس ناموفق خدایا!
زنگ زد گوشیشو بک جواب نداد باباشم خاموش بود یونگ هم همینطور
من:ساکونو آروم آروم هیچی نیس
ساکونو:نه حتما از دستم ناراحتن آخ خدایا چطوری بهشون توضیح بدم
گوشی رو به خودش فشار داد یهو بیهوش شدش داشت میفتاد بغلش کردم تکونش دادم
من:ساکونو ساکونو جشمات بازکن شوخی کردم بازکن چشاتو لعنتی چه گوهی خوردم من حالا وایی مامان
سریع زنگ زدم به آمبولانس بردنش بیمارستان ببین چیکار کردم الآن میفهمم چقدر دوسش دارم کسی دوسش دارم با دستایی خودم از دستش دادم
من:بلند شو لطفا
گریم داشت میگرفت سرمو بالا گرفتم زنگ زدم به جیمین اون بگه حداقل یونگ خودم جرأت شو نداشتم
۹.۸k
۱۱ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.