عشق یا انتقام
عشق یا انتقام
P41
_ هومممم
(دو هفته بعد ، ویو کوک)
الان تقریبا نزدیک دو هفته از اون ماجرا میگذره حالم خوبه هیچ حسی هم ندارم
توی خونه با ا.ت نشسته بودیم داشتیم فیلم نگاه میکردیم
که یک دفعه ....
+ج...جونگ کوک...؟!
_هوم؟
+تو...خون...ریزی داری!!!
_چی؟؟؟!؟!
بلند شدم رفتم سمت اینه
_ لعنت بهش....
دوباره خون دماغ شدم .....
سرم داشت گیج میرفت .....دستم رو به میز گرفتم و سعی کردم تعادلم رو حفظ کنم
چند لحظه ای ایستادم
ا.ت نگران به پر و بالم میپیچید
_ ا.ت من خوبم ...
+ نه تو خوب نیستی ....مشخصه...ههققق..
_ ا.تتت
+ هق....هق...تو حالت خوب نیس...هققق ..ههققق
اومد و محکم پرید توی بغلم
+اینا همش ...هققق...تقصیر منه...هققق.
_ نه ا.ت این چه حرفیه ...یعنی چی
توی صورتش نگاه کردم
_ هر اتفاقی بیوفته تو مقصر نیستی فهمیدی؟؟؟
+ هق..هوم..هققق
_بیا اینجا
محکم توی بغلم گرفتم و سرش رو بوسیدم
خب خب این فیکمون هم داره تموم میشه
فیک بعدی چجوری باشه؟؟؟هومم؟؟؟
P41
_ هومممم
(دو هفته بعد ، ویو کوک)
الان تقریبا نزدیک دو هفته از اون ماجرا میگذره حالم خوبه هیچ حسی هم ندارم
توی خونه با ا.ت نشسته بودیم داشتیم فیلم نگاه میکردیم
که یک دفعه ....
+ج...جونگ کوک...؟!
_هوم؟
+تو...خون...ریزی داری!!!
_چی؟؟؟!؟!
بلند شدم رفتم سمت اینه
_ لعنت بهش....
دوباره خون دماغ شدم .....
سرم داشت گیج میرفت .....دستم رو به میز گرفتم و سعی کردم تعادلم رو حفظ کنم
چند لحظه ای ایستادم
ا.ت نگران به پر و بالم میپیچید
_ ا.ت من خوبم ...
+ نه تو خوب نیستی ....مشخصه...ههققق..
_ ا.تتت
+ هق....هق...تو حالت خوب نیس...هققق ..ههققق
اومد و محکم پرید توی بغلم
+اینا همش ...هققق...تقصیر منه...هققق.
_ نه ا.ت این چه حرفیه ...یعنی چی
توی صورتش نگاه کردم
_ هر اتفاقی بیوفته تو مقصر نیستی فهمیدی؟؟؟
+ هق..هوم..هققق
_بیا اینجا
محکم توی بغلم گرفتم و سرش رو بوسیدم
خب خب این فیکمون هم داره تموم میشه
فیک بعدی چجوری باشه؟؟؟هومم؟؟؟
- ۹.۷k
- ۲۶ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط