ص ۳
ص ۳
اشک های اسمان بیشتر شد .
زمین خیس خیس بود !
اتاقم کامل سرد شده بود .
یک ساعتی بود باران می بارید و من فقط به اسمان خیره بودم . لبه ی پنجره ی باز اتاقم خیس اشک های اسمان بود ، همچنین زمین هم خیس شده بود .
حیف . اگر میشد باران را در اغوش میگرفتم .
میگفتم :(میدانم چه دردی دارد دوری . ،
دوری درد را در تو می اموزد ، دوری مانند سرطانی بی درمان است که تو شدی مبتلای دوری سرطات و درمانت همان است که باعث شد به سرطان دوری مبتلا شوی . درمان بی رحمت باید تصمیم بگیره که برگردد که زنده بمانی یا نه
یک ساعت شد کامل ،
یعنی ساعت پنج شد !
از ساعت چهار بیدارم دیگر کل تنم یخ زده بود کل تنم مور مور شده بود !
اشک های اسمان بیشتر شد .
زمین خیس خیس بود !
اتاقم کامل سرد شده بود .
یک ساعتی بود باران می بارید و من فقط به اسمان خیره بودم . لبه ی پنجره ی باز اتاقم خیس اشک های اسمان بود ، همچنین زمین هم خیس شده بود .
حیف . اگر میشد باران را در اغوش میگرفتم .
میگفتم :(میدانم چه دردی دارد دوری . ،
دوری درد را در تو می اموزد ، دوری مانند سرطانی بی درمان است که تو شدی مبتلای دوری سرطات و درمانت همان است که باعث شد به سرطان دوری مبتلا شوی . درمان بی رحمت باید تصمیم بگیره که برگردد که زنده بمانی یا نه
یک ساعت شد کامل ،
یعنی ساعت پنج شد !
از ساعت چهار بیدارم دیگر کل تنم یخ زده بود کل تنم مور مور شده بود !
۱.۶k
۰۳ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.