خوابی را که دیشب دیدم بر می دارم

خوابی را که دیشب دیدم بر می دارم
و می گذارم توی فریزر
تا این که روزی خیلی دور از امروز
وقتی پیر و ناتوان شدم
آن را آبش کنم
بعد گرمش کنم و بنشینم
و پاهای سردم را توی آن فرو برم.

#شل _سیلور_استاین
دیدگاه ها (۴)

تو به من خندیدی ,و نمی‌دانستی ...من به چه دلهره از باغچه همس...

به دنبال لبخند ناب تو هستمچنین عمرم را می گذرانممرا نه شکوه ...

می ترسم شعرهایی را که زیرِ خاک خواهم گفتنتوانم برای کسی بخوا...

#داستان_کوتاه بخش دوم (پایانی) اکبر با نُنُری گفت :« مال خود...

فاصله ای برای زنده ماندن جیمین روی زانوهایش جلوی من ماند، مث...

𝐌𝐲 𝐛𝐫𝐨𝐭𝐡𝐞𝐫'𝐬 𝐟𝐫𝐢𝐞𝐧𝐝_𝐏𝐚𝐫𝐭⁴ می خوام وقتی رفتیم خونه ازش تشکر ک...

تک پارتی از شوگا

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط