شبارزوها پارت
#شب_ارزو_ها. #پارت_5
•باییی
راه افتادم به سمت خونه وقتی رسیدم دیدم واو خونه نسبتا بزرگیه ولی خیلی خوشگله رفتم داخلش و دیدم وسیله داره اونم با سلیقه ی منن وایییی خیلی خوشگلهههه
رفتم لباس هامو گذاشتم داخل کمد و یه دوش پنج مینی گرفتم
وقتی در اومدم ساعت نه بود فردا باید ساعت 10توی کمپانی باشم
من اودیشن دنس میدم
(صبح فردا ساعت 8)
خب بیدار شدم و مثل همیشه کار های لازم رو کردم فرتم سمت اشپز خونه و قهوه درست کردم و نشستم داشتم به این فکر میکردم که چرا یونجون یهو وقتی دستم سوخت انقدر نگران شد تو همین فکرا بودم که دیدم ساعت شده9 ربع واییی باید سریع حاضر بشم وگرنه دیر میرسم حاضر شدم و یه تی شرت و یه لی پوشیدم
(وقتی رسید به کمپانی)
هوفف سه دقیقه زود رسیدم
رفتم داخل و توی صف وایستادم..... بعد چند دیقه نوبتم شد
داخل رفتم و اهنگ پخش شد شروع کردم به رقصیدن بعد سه دقیقه رقصیدن گفت جواب رو از تریق ایمیل میفرستن
از کمپانی اومدم بیرون و سوار ماشین شدم (خودش ماشین داره)
(الان میگید که ات پولداره چرا میره کار پاره وقت بخاطر اینکه باید اوایل کاراموزیش به کمپانی پول بده و اخرای کاراموزیش به مادر پدرش بگه)
دوباره رفتم خونه چون امروز دانشگاه تعطیل بود رفتم و ولو شودم روی مبل همین جوری که روی مبل بودم که نفهمیدم کی خوابم برد
(فردا صبح)
بلند شدم دیدم با لباسای دیروز روی مبلم رفتم لباسامو عوض کردم دیدم ساعت 11عه نشستم روی مبل و تلویزیون روشن کردم دیدم به گوشیم پیام اومد بازش کردم دیدم که جواب اودیشنه
بازکردم و دیدم............
ادامه دارد...
حمایتتت؟
•باییی
راه افتادم به سمت خونه وقتی رسیدم دیدم واو خونه نسبتا بزرگیه ولی خیلی خوشگله رفتم داخلش و دیدم وسیله داره اونم با سلیقه ی منن وایییی خیلی خوشگلهههه
رفتم لباس هامو گذاشتم داخل کمد و یه دوش پنج مینی گرفتم
وقتی در اومدم ساعت نه بود فردا باید ساعت 10توی کمپانی باشم
من اودیشن دنس میدم
(صبح فردا ساعت 8)
خب بیدار شدم و مثل همیشه کار های لازم رو کردم فرتم سمت اشپز خونه و قهوه درست کردم و نشستم داشتم به این فکر میکردم که چرا یونجون یهو وقتی دستم سوخت انقدر نگران شد تو همین فکرا بودم که دیدم ساعت شده9 ربع واییی باید سریع حاضر بشم وگرنه دیر میرسم حاضر شدم و یه تی شرت و یه لی پوشیدم
(وقتی رسید به کمپانی)
هوفف سه دقیقه زود رسیدم
رفتم داخل و توی صف وایستادم..... بعد چند دیقه نوبتم شد
داخل رفتم و اهنگ پخش شد شروع کردم به رقصیدن بعد سه دقیقه رقصیدن گفت جواب رو از تریق ایمیل میفرستن
از کمپانی اومدم بیرون و سوار ماشین شدم (خودش ماشین داره)
(الان میگید که ات پولداره چرا میره کار پاره وقت بخاطر اینکه باید اوایل کاراموزیش به کمپانی پول بده و اخرای کاراموزیش به مادر پدرش بگه)
دوباره رفتم خونه چون امروز دانشگاه تعطیل بود رفتم و ولو شودم روی مبل همین جوری که روی مبل بودم که نفهمیدم کی خوابم برد
(فردا صبح)
بلند شدم دیدم با لباسای دیروز روی مبلم رفتم لباسامو عوض کردم دیدم ساعت 11عه نشستم روی مبل و تلویزیون روشن کردم دیدم به گوشیم پیام اومد بازش کردم دیدم که جواب اودیشنه
بازکردم و دیدم............
ادامه دارد...
حمایتتت؟
- ۵.۴k
- ۲۳ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط