پارت۴۷ loveintime پارت۴۷
#پارت۴۷ #loveintime #پارت۴۷
با ملیسا و یشیم کنار میز وایساده بودم که زمرد خانم اومد پیشم وپشت سرش هم کرم بود رو به کرم گفت:بیا اینجا پیش کیانا تا بگم حلقه هاتون و چیزای که واسه کیاناگرفتی رو بیارن ومراسم رو شروع کنیم
+چشم مادرجونل
بعد از این حرف کرم از مادورشد یه نگاهی به کرم انداختم و رو بهش گفتم:دوس دختر خیلی پرویی داریا؟؟داخل مراسم نامزدیتم شرکت کرده😏
کرم:دوس دختر منم مثل زبون تونمیشه جلوشو گرفت چیکارش کنم؟؟
+زبون من کارایی داره اون بیخاصیت چ کارایی داره؟؟
نگام کردو با خنده گفت:میخای کارایشو بهت بگم چیه؟؟؟
+بگو تا منم بدونم شایدیه روزبدردم خورد
با این حرفم پقی زد زیر خنده و گفت:راستش خاصیتی که واسه من داره بعید میدونم واسه تو داشته باشه ها حالا دوس داشتی میتونم کامل بهت توضیح بدم
با این حرفش ملیسا و یشیم بلند زدن زیر خنده ولی من خیلی جدی بهش نگاه کردمو گفتم:اره خوب بدرد من که نمیخوره ولی به بچه ها میگم اگه بدردشون خوردحتما خبرت میدم اقای تاشکیران و بعدش باپوزخند رومو ازش برگردوندم اون دوتا گوساله هم با این حرفم خفه شدن و دیگه چیزی نگفتن....
با ملیسا و یشیم کنار میز وایساده بودم که زمرد خانم اومد پیشم وپشت سرش هم کرم بود رو به کرم گفت:بیا اینجا پیش کیانا تا بگم حلقه هاتون و چیزای که واسه کیاناگرفتی رو بیارن ومراسم رو شروع کنیم
+چشم مادرجونل
بعد از این حرف کرم از مادورشد یه نگاهی به کرم انداختم و رو بهش گفتم:دوس دختر خیلی پرویی داریا؟؟داخل مراسم نامزدیتم شرکت کرده😏
کرم:دوس دختر منم مثل زبون تونمیشه جلوشو گرفت چیکارش کنم؟؟
+زبون من کارایی داره اون بیخاصیت چ کارایی داره؟؟
نگام کردو با خنده گفت:میخای کارایشو بهت بگم چیه؟؟؟
+بگو تا منم بدونم شایدیه روزبدردم خورد
با این حرفم پقی زد زیر خنده و گفت:راستش خاصیتی که واسه من داره بعید میدونم واسه تو داشته باشه ها حالا دوس داشتی میتونم کامل بهت توضیح بدم
با این حرفش ملیسا و یشیم بلند زدن زیر خنده ولی من خیلی جدی بهش نگاه کردمو گفتم:اره خوب بدرد من که نمیخوره ولی به بچه ها میگم اگه بدردشون خوردحتما خبرت میدم اقای تاشکیران و بعدش باپوزخند رومو ازش برگردوندم اون دوتا گوساله هم با این حرفم خفه شدن و دیگه چیزی نگفتن....
۳.۷k
۰۱ تیر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.