P.t3
P.t3
جیمین :آره ا،ت گرل فرند جدیدمه ،چرا نباید فراموشش میکردم
اون بود باعث این اتفاق
جیهوپ:واو جالبه
از هیونگاش خدافظی کردین رفتیم
دستش گرفتمو گفتم :یعنی چی ؟یعنی چی من دوست دخترم هوم؟
جیمین:ب ا توصیح میدم بزار برای فردا خواهش میکنم
سرمو به عنوان باشه تکون دادم
بعد پارتی رفتم یه دوش ۱۵ منتی گرفتمو
یه تیشرت لش سفید یع شلوار مشکی پوشیدم
رفتم آشپزخونه پیش مامانم
ا.ت:مامان گشنمه
م.ا.ت :باش برو تو اتاقت تا برات میوه بیارم
ا.ت :عا بزار خودم ببرم
م ا.ت: باشه هر جوری که دوس داری
میوه رو پوس کندمو رفتم لیا رو صدا کردم تا باهم فیلم ببنیم
رفتم اتاقم تا دیدم در زدن
فک کردم لیا س درو باز کرد دیدم جیمین
آمد سمتم و محکم بغلم کرد
هلش دادم افتاد رو تخت
حدس زدم مست شده
اومد سمتم و منو بوسید
که اون لحطه لیا اومد تو
لیا:عا یه چند دقیقه دیه میام
تا جایی ادامه داشت که نفس کم آوردیم
منو گرفت بو بغلش و خوابید
(صبح)
بیدار شدم دیدم ا.ت تو بغلم خوابیده
یادم اومد که چیکار کردم
نخواستم بیدارش کنم آروم گذاشتمش رو تخت رفتم تو اتاقم
تا آماده شم برم شرکت
(ویو ا.ت)
بیدار شدم دیدم خودم رو تخت هستم خیال کردم همش خواب بود
رفتن حاضر شم دیدم گوشی زنگ میخوره
گوشی خودم نبود ماله جیمین بود
آماده شدم رفتم شرکت که جیمین صدام کرد
جیمین:عا خانم کیم راستششش....
ا.ت: قربان گوشیتون..... اگه میشه میخوام یه هفته مرخصی بگیرم
جیمین:یه هفته..... خوب نمیشه چون قرار من و تو با لیا و جکسون به سفر کاری بریم
ا.ت:جانمممممم ..... عا باشه
(پرسی از زمان)
نگا کردم به ساعت دیر دیدم به اتوبوس نمیرسم چاره چیه پیاده میرفتم
جیمین اومد دستمو گرفت و رفتیم سمت ماشین :)))
تو ماشین حرفی نزدیم وتا دم خونه
جیمین:فردا حرکت میکنیم
ا.ت :باشه
جیمین: بعد شام بیا اتاقم کارت دارم
ا.ت:چشم
از ماشین پیاده شدم رفتم خونه لباسامو با یه تیشرت مشکی و شلوار عوض کردم شام خوردمو رفتم اتاقش در زدم
رفتم تو که موندم با یه حوله دور کمرش حاضر شد
ا.ت:یا خداااا آقا یه چیزی میپوشیدم خو
جیمین:عا یه لحظه بر گرد .... الان بر گرد
ا.ت: کارم داشتی؟
جیمین :آره بیا بشین
ا.ت :بگو
جیمین: عا تو توی این سفر یه عنوان منشی من نیستی ... به عنوان گرل فرند باشی فقط یه شرطی داره
ا.ت:جانم چرا دقیقا؟
جیمین:خودت میفهمی
بلند شدم رفتم تو اتاق خودم مونده بودم که قبول کنم یا نه
دوباره رفتم اتاقش گفتم
ا.ت: باشه قبوله .. شرط چیه؟
پشمام با حرفی که زد ریختتتتتتت
اوکی اینم یه پارت طولانی
جیمین :آره ا،ت گرل فرند جدیدمه ،چرا نباید فراموشش میکردم
اون بود باعث این اتفاق
جیهوپ:واو جالبه
از هیونگاش خدافظی کردین رفتیم
دستش گرفتمو گفتم :یعنی چی ؟یعنی چی من دوست دخترم هوم؟
جیمین:ب ا توصیح میدم بزار برای فردا خواهش میکنم
سرمو به عنوان باشه تکون دادم
بعد پارتی رفتم یه دوش ۱۵ منتی گرفتمو
یه تیشرت لش سفید یع شلوار مشکی پوشیدم
رفتم آشپزخونه پیش مامانم
ا.ت:مامان گشنمه
م.ا.ت :باش برو تو اتاقت تا برات میوه بیارم
ا.ت :عا بزار خودم ببرم
م ا.ت: باشه هر جوری که دوس داری
میوه رو پوس کندمو رفتم لیا رو صدا کردم تا باهم فیلم ببنیم
رفتم اتاقم تا دیدم در زدن
فک کردم لیا س درو باز کرد دیدم جیمین
آمد سمتم و محکم بغلم کرد
هلش دادم افتاد رو تخت
حدس زدم مست شده
اومد سمتم و منو بوسید
که اون لحطه لیا اومد تو
لیا:عا یه چند دقیقه دیه میام
تا جایی ادامه داشت که نفس کم آوردیم
منو گرفت بو بغلش و خوابید
(صبح)
بیدار شدم دیدم ا.ت تو بغلم خوابیده
یادم اومد که چیکار کردم
نخواستم بیدارش کنم آروم گذاشتمش رو تخت رفتم تو اتاقم
تا آماده شم برم شرکت
(ویو ا.ت)
بیدار شدم دیدم خودم رو تخت هستم خیال کردم همش خواب بود
رفتن حاضر شم دیدم گوشی زنگ میخوره
گوشی خودم نبود ماله جیمین بود
آماده شدم رفتم شرکت که جیمین صدام کرد
جیمین:عا خانم کیم راستششش....
ا.ت: قربان گوشیتون..... اگه میشه میخوام یه هفته مرخصی بگیرم
جیمین:یه هفته..... خوب نمیشه چون قرار من و تو با لیا و جکسون به سفر کاری بریم
ا.ت:جانمممممم ..... عا باشه
(پرسی از زمان)
نگا کردم به ساعت دیر دیدم به اتوبوس نمیرسم چاره چیه پیاده میرفتم
جیمین اومد دستمو گرفت و رفتیم سمت ماشین :)))
تو ماشین حرفی نزدیم وتا دم خونه
جیمین:فردا حرکت میکنیم
ا.ت :باشه
جیمین: بعد شام بیا اتاقم کارت دارم
ا.ت:چشم
از ماشین پیاده شدم رفتم خونه لباسامو با یه تیشرت مشکی و شلوار عوض کردم شام خوردمو رفتم اتاقش در زدم
رفتم تو که موندم با یه حوله دور کمرش حاضر شد
ا.ت:یا خداااا آقا یه چیزی میپوشیدم خو
جیمین:عا یه لحظه بر گرد .... الان بر گرد
ا.ت: کارم داشتی؟
جیمین :آره بیا بشین
ا.ت :بگو
جیمین: عا تو توی این سفر یه عنوان منشی من نیستی ... به عنوان گرل فرند باشی فقط یه شرطی داره
ا.ت:جانم چرا دقیقا؟
جیمین:خودت میفهمی
بلند شدم رفتم تو اتاق خودم مونده بودم که قبول کنم یا نه
دوباره رفتم اتاقش گفتم
ا.ت: باشه قبوله .. شرط چیه؟
پشمام با حرفی که زد ریختتتتتتت
اوکی اینم یه پارت طولانی
۶.۲k
۲۹ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.