مجنون تر از من

♱ مجنـــــون تــــر از مــــن 𖤐

_ قسمت اول -- ماموریت موفقیت‌آمیز _


باران نم نم می‌بارید و بوی خاک خیس و بارانی در فضا پیچیده بود و نسیمی سرد از میان موهای بلند و بلوند کارا گذر میکرد.
با پوزخند به مکالمه محرمانه دو مرد خلافکار گوش میداد و هرچی اطلاعات می‌توانست جمع‌آوری می‌کرد.
شنود کارگزاری شده در اتاق زیر مبل بسیار حرفه‌ای عمل می‌کرد. لیوان آب سردش را سر کشید و از روی صندلی بلند شد ، از حیاط عظیم سازمان گذر کرد و سوار ماشینش شد.
بلافاصله تلفنش را از جیبش بیرون کشید و با مینجی ، دوست صمیمی‌اش تماس گرفت. کمی بعد صدای ملایم و هیجانی مینجی را شنید:

مینجی < جون دلم کارا؟ >

کارا < مینی ، به رئیس بگو شنود رو کار گذاشتم می‌تونه صداهاشون رو گوش بده اگر هم زمان نکرد بگو یادداشت هارو براش بفرستم >

مینجی < حله ، فعلا مراقب خودت باش.>

دکمه استارت ماشین را فشرد و از خیابان های دیدنی اسپانیا گذر کرد.
کارا اهل اسپانیا نبود ، در ده سالگی به دلیل شغل پدرش به اینجا مهاجرت کرده بود و بعد فوت پدرش دیگر به کره بازنگشت و ترجیح داد جانشین پدرش شود و مأمور مخفی شود.

ماشینش را جلوی در خانه نقلی و کوچکش پارک کرد و از ماشین پیاده شد. وارد خانه شد و بعد پوشیدن لباس های راحتی مشغول نوشیدن شیر و کیکی برای شام شد.
ویبره تلفنش به صدا در آمد... تلفن را برداشت و پاسخگو شد ( مکالمه ی اونها به زبان اسپانیایی هست ):

کارا < سلام آقای رودرینگز ! >

آقای رودرینگز < سلام کارا خوبی؟ >

کارا < ممنونم. >

آقای رودرینگز < کارا فردا زودتر بیا سازمان ، ماموریت مهمی برات دارم. >

کارا < چشم. >
دیدگاه ها (۰)

♱ مجنـــــون تــــر از مــــن 𖤐_قسمت دوم -- ماموریت موقفیت ا...

♱ مجنـــــون تــــر از مــــن ♱ _ قسمت سوم -- من برده نیستم!...

بیوگرافی

نام ← مجنون تر از من ژانر ← عاشقانه - مافیایی - معمایی - درا...

#دو_دختر_در_یک_نقاب#پارت2هواپیما درحال بلند شدن است لطفعا کم...

پارت : ۲۲

𝑭𝒓𝒐𝒎 𝒎𝒚 𝒉𝒆𝒂𝒓𝒕 ::part¹⁴"روی تخت دراز کشیدو به سقف خیره شد..خو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط