مرورگر شما از پخش ویدیو پشتیبانی نمی‌کند.

مجنون تر از من

♱ مجنـــــون تــــر از مــــن ♱

_ قسمت سوم -- من برده نیستم! _

با قدم های آرام اما استوار از سطح صاف و سرامیکی فرودگاه سئول گذر کرد که به خروج فرودگاه رسید.
باد سرد زمستانی موهای بلند و بلوند اش را بهم ریخته کرد و لبخندی رو لبش آورد. بازگشت بعد ۱۸ سال به سرزمین مادری‌اش برایش بسیار لذت بخش بود.
چمدان را در دستش محکم‌تر گرفت و سمت ونی مشکی که به درخواست سازمان به دنبالش آمده بود رفت.
مردی با کت و شلوار مشکی و دارای یک ایرپاد در گوشش در را باز کرد.
ماشین از خیابان های چراغانی و شاد سئول گذر میکرد و هیجان در قلب کارا چندبرابر میشد.
حدوداً بعد ۳۰ دقیقه ماشین جلوی آپارتمانی حداقل ۴ طبقه ایستاد.
کارا بعد برداشتن چمدان از ماشین پیاده شد. وارد ساختمان شد که زنی با موهای نارنجی و چشمان آبی روشن و دارای پوستی برنز نزدیکش آمد.
مشخص بود اهل کره نیست ولی با توجه به لحجه در زبانش و ته‌چهره‌اش اسپانیایی است.

رافائل < سلام ، مامور توایلایت ؟ >

کارا < بله خودمم بفرمائید! >

رافائل < من رافائل پرینمر هستم ، راهنمای شما! >

کارا لبخندی ملایم و صمیمی به رافائل زد.
رافائل اورا به طبقه سوم آپارتمان همراهی کرد
سپس اتاق شماره ۳۶ را در اختیارش قرار داد.
اتاقی با اندازه متوسط ، دیوار هایش با کاغذ دیواری گل‌بهی پوشیده شده بود و پنجره ای بزرگ روبه روی منظره دیدنی سئول بود.
در طرفی دری به حمام و سرویس بهداشتی باز میشد و
تختی یک نفره همراه کمد ، یخچالی کوچک ، ظرف‌شویی ، کتابخانه و میز تحریر در اتاق خودنمایی می‌کرد.
کارا بلافاصله روی تختش دراز کشید زیرا فردا روز مهمی بود ...

اسلاید دوم تهیونگ
دیدگاه ها (۱)

سلاااام علیکمممم

♱ مجنـــــون تــــر از مــــن ♱ _ قسمت چهارم -- من برده نیس...

♱ مجنـــــون تــــر از مــــن 𖤐_قسمت دوم -- ماموریت موقفیت ا...

♱ مجنـــــون تــــر از مــــن 𖤐_ قسمت اول -- ماموریت موفقیت‌...

فیک پارت ۳❤ رسیدم حالا باید چیکار کنم فهمیدم بین ادم ها میگ...

( گناهکار ) ۷۲ part دامنش به دست جیمین بالا زده شد ولی ناباو...

♱ مجنـــــون تــــر از مــــن ♱ _ قسمت هشتم -- شروعی جدید --...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط