P22
P22
چشم هام رو ک باز کردم تو آی سیو بودم ک ی پرستار مرد اومد ازم حالم پرسید
_خوبم بد نیستم
پرستار رفت منم اطرافم رو نگاه کردم هیچ چیزی رو یادم نمیومد کلا دیوونه شده بودم
چرا هیچی یادم نی جز ی دختر ک وقتی میخواستم
جهرشو ب یاد بیارم سرم سوزش میداد
تمام تلاشم رو کردم ی دختر رویایی زیبا تو ذهنم اومد
ا. ت اسمش ا. ت ک کم کم خاطراتمون رو یادم اومد ک همونطور سرم رو گرفته بودم ی قطره اشک از چشمم ریخت
1هفته بعد
از بیمارستان مرخص شدم کار های ترخیص رو انجام دادم و ب سمت عمارت رفتم اون ا. ته
همون دختره داشت ناخنشو میخورد و گریه میکرد و روی پله نشسته بود و سرش رو ب دیوار تکیه داده بود
جای ترقوه هاش پانسمان بود
دینگ دینگ(صدای آیفون خونه)
_کیه
$منم تهیونگ
_لیتا(دوس دختره قبلیش)
$سلام
از عمد رفتم بغلش کردم و آوردم تو خونه
_خوش اومدی دلم برات تنگ شده بود لیتا
(لیتا تهیونگ رو ترک میکنه چون یکم دختر باز بوده در غیر این صورت دختره خوبیه)
ویو ا. ت
خواستم برم اتاقم
$ام ببخشید میشه اسمتون رو بپرسم
+ا. تم
$منم لیتام
اومد نزدیکم اشکمو پاک کرد
$عزیزم ک اذیتت کرده هوم
+ته(یواش)
$تو چ کاره تهیونگی؟
+تقریبا دشمنش
_ی اشغال ک ب اجبار باهم ازدواج کردیم
+اوهوم من اشغالم
$هق ته این چ وضعه حرف زدن با زنته هااا
_نیمخواد تو نظر بدی
$اوا
_لیتا بیا کارت دارم
ته تمام قضیه رو مو ب مو برای لیتا تعریف میکنه
$خوب راستش تقصیر تو بوده
_چرا تو هر رابطه ای تقصیر منه؟
$چون کار های اشتباهی میکنی بدون فک کردن
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
خماریییـ
#فیک
#سناریو
#بلک_پینگ
#بی_تی_اس
چشم هام رو ک باز کردم تو آی سیو بودم ک ی پرستار مرد اومد ازم حالم پرسید
_خوبم بد نیستم
پرستار رفت منم اطرافم رو نگاه کردم هیچ چیزی رو یادم نمیومد کلا دیوونه شده بودم
چرا هیچی یادم نی جز ی دختر ک وقتی میخواستم
جهرشو ب یاد بیارم سرم سوزش میداد
تمام تلاشم رو کردم ی دختر رویایی زیبا تو ذهنم اومد
ا. ت اسمش ا. ت ک کم کم خاطراتمون رو یادم اومد ک همونطور سرم رو گرفته بودم ی قطره اشک از چشمم ریخت
1هفته بعد
از بیمارستان مرخص شدم کار های ترخیص رو انجام دادم و ب سمت عمارت رفتم اون ا. ته
همون دختره داشت ناخنشو میخورد و گریه میکرد و روی پله نشسته بود و سرش رو ب دیوار تکیه داده بود
جای ترقوه هاش پانسمان بود
دینگ دینگ(صدای آیفون خونه)
_کیه
$منم تهیونگ
_لیتا(دوس دختره قبلیش)
$سلام
از عمد رفتم بغلش کردم و آوردم تو خونه
_خوش اومدی دلم برات تنگ شده بود لیتا
(لیتا تهیونگ رو ترک میکنه چون یکم دختر باز بوده در غیر این صورت دختره خوبیه)
ویو ا. ت
خواستم برم اتاقم
$ام ببخشید میشه اسمتون رو بپرسم
+ا. تم
$منم لیتام
اومد نزدیکم اشکمو پاک کرد
$عزیزم ک اذیتت کرده هوم
+ته(یواش)
$تو چ کاره تهیونگی؟
+تقریبا دشمنش
_ی اشغال ک ب اجبار باهم ازدواج کردیم
+اوهوم من اشغالم
$هق ته این چ وضعه حرف زدن با زنته هااا
_نیمخواد تو نظر بدی
$اوا
_لیتا بیا کارت دارم
ته تمام قضیه رو مو ب مو برای لیتا تعریف میکنه
$خوب راستش تقصیر تو بوده
_چرا تو هر رابطه ای تقصیر منه؟
$چون کار های اشتباهی میکنی بدون فک کردن
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
خماریییـ
#فیک
#سناریو
#بلک_پینگ
#بی_تی_اس
۳۱.۱k
۰۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.