P

P 22

2 روز بعد
ویو ته
حوصلع نداشتم هرزه اجاره کنم ک یادم اومد ا. ت رو دارم جام شراب رو سر کشیدم بعد رفتم اتاق ا. ت شراب هم دستم بود

ا. ت ترسیده بود و عقب میرفت

منم جان رو شکستم
ک ا. ت جیغ کشید
بعد ی تیکه تیز شیشه رو برداشتم

بردم ب سمت ا. ت ا. ت افتاد روی تخت
لباسش رو جر دادم و شیشه رو کردم داخل بالای قفسه سینش نزدیکای ترقوه

جیغی از سر درد کشید


دست های خونیم رو کشیدم روی صورتش ک بادیگارد اومد بعد منو برد و برای ا. ت دکتر خبر کرد(ا. ت نمیمیره)


دکتر شیشه رو از جونش کند

ویو ا. ت

وحشی تیرن آدمی بود ک من دیدم اون چطور این کارو کرد البته ی مافیاست انتظاری نی اما فقط برای ی بچه این کارو میکنه؟ (نخیر بهانه ادمینه تا تورو اذیت کنه)
خدایا چ تقدیری برام رقم زدی(از اون بداش برات رقم زدم هرچند خدا نیستم ولی آفریننده ا. ت هستم)



ویو ته

رفتم اتاقم ی آرام بخش بهم زدن

وقتی بیدار شدم رفتم ی سیگار برداشتم

و کشدیم ی مدت بود زیادی

سیگار میکشیدم و شراب میخوردم

رفتم بار ک همه دخترا بهم نگاه میکردن اعصابم داغون بود

اومدم لیوار رد شکوندم و بهشون حمله کردم ک نگهبان بار اومد پرتم کرد بیرون

توی راه برگشت بودم ک داشت خوابم می‌برد ک با ی کامیون برخورد کردم
و سیاهییی
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
خمارییـ
#فیک
#سناریو
#بلک_پینگ
#بی_تی_اس
دیدگاه ها (۳۰۱)

P22چشم هام رو ک باز کردم تو آی سیو بودم ک ی پرستار مرد اومد ...

P23_لیتا رو اعصابم داری میری هااا$منظورت چیه تهیونگ ازت میخو...

P2145 دقیقه بعد اومدن بیرون دختره با لباس آویزونش خواست بره ...

P20دستشو گرفتم پرت کردم تو ماشینبعد رفتم سمت عمارتم ک تو جنگ...

ویو ا،ت صبح از خواب پاشدم رفتم دست و صورتمو شستم کارای لازم ...

پارت ۷۷ فیک ازدواج مافیایی

"سرنوشت "p,28..ویو کوک *.با این حرفم جیهوپ اومد بغلم کرد ......

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط