PART15
کوک دستم و گرفت و دویدیم سمت در پشتی
نگاهم افتاد به اون یارو
اون کشتش؟
داشت از وست ابرو های اون یارو خون میومد
(ویو جونگ کوک)
تیر به شونم خورده بود دست یونا رو گرفتم و رفتم سمت در پشتی هیچ کس از اون در خبر نداره پس افراد اون یارو اونجا نیستن
+زود سوار شو
_چرا کشتیش؟
+اگه نمیکشتمش اون ما رو میکشت
_سوار نمیشم
+گفتم سوار شو(با داد)
(ویو یونا)
بعد از دیدن وضعیتش و دادی که سرم زد نشستم توی ماشین دستش رو روی شونش که تیر خورده بود گذاشته بود و نفس نفس میزد
_کجا داریم میریم
+یه جایی
_کجا
+به تو ربطی نداره(با داد)
+بیا این و بگیر برو توی مخاطبین و به دکتر هان زنگ بزن
_باشه
گوشیش رو به من داد گفت به دکتر زنگ بزنم
+بهش بگو بیاد محل همیشگیم
_الو دکتر هان سلام از طرف اربابم زنگ میزنم گفت بهتون بگم بیاین محل همیشگی......ایشون تیر خوردن
(یک ساعت بعد)
رسیدیم به یه کلبه توی جنگل جونگ کوک نگه داشت و همونجا روی صندلی ماشین بی هوش شد
내 노예🖤
نگاهم افتاد به اون یارو
اون کشتش؟
داشت از وست ابرو های اون یارو خون میومد
(ویو جونگ کوک)
تیر به شونم خورده بود دست یونا رو گرفتم و رفتم سمت در پشتی هیچ کس از اون در خبر نداره پس افراد اون یارو اونجا نیستن
+زود سوار شو
_چرا کشتیش؟
+اگه نمیکشتمش اون ما رو میکشت
_سوار نمیشم
+گفتم سوار شو(با داد)
(ویو یونا)
بعد از دیدن وضعیتش و دادی که سرم زد نشستم توی ماشین دستش رو روی شونش که تیر خورده بود گذاشته بود و نفس نفس میزد
_کجا داریم میریم
+یه جایی
_کجا
+به تو ربطی نداره(با داد)
+بیا این و بگیر برو توی مخاطبین و به دکتر هان زنگ بزن
_باشه
گوشیش رو به من داد گفت به دکتر زنگ بزنم
+بهش بگو بیاد محل همیشگیم
_الو دکتر هان سلام از طرف اربابم زنگ میزنم گفت بهتون بگم بیاین محل همیشگی......ایشون تیر خوردن
(یک ساعت بعد)
رسیدیم به یه کلبه توی جنگل جونگ کوک نگه داشت و همونجا روی صندلی ماشین بی هوش شد
내 노예🖤
۴.۸k
۱۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.