درخواستی
#درخواستی
ادامه پارت ¹.....
یهو موهات رو گرفت تو دستش و انداختت تو کلاس ....
دره کلاس رو بست و اومد سمتت ...رو زانو هاش نشست و موهات رو گرفت تو دستش ...
جونکوک: چی بهت گفتم هااااا....
ات: بخدا تقصیر من نبود ...من لیا رو از رو پشت بوم پرت نکردم!(گریه)
جونکوک: فکر میکنی باور میکنم ...
موهات کشید که جیغت دراومد و گریه هات دوبرابر شد ....
ات: بخدا من ....
جونکوک: خفه شوووو....(داد)
موهات رو ول کرد و از جاش بلند شد ...یهو محکم با لگد کوبید تو شِکمت که به خودت پیچیدی....پشت سره هم بهت لگد میزد و سرت داد می کشید ....
جونکوک: لیا سه هَفتَس تو کُماس....حالیته چی کار کردی ....
ات: ب..بخدا ..م..من ن..نداختمش پ...پایین....
(گریه و با درد)
ادامه دارد.....
خب این پارته اولش بود 😊....اگه خوشتون اومد بگین بقیش هم بزارم🙃💖
ادامه پارت ¹.....
یهو موهات رو گرفت تو دستش و انداختت تو کلاس ....
دره کلاس رو بست و اومد سمتت ...رو زانو هاش نشست و موهات رو گرفت تو دستش ...
جونکوک: چی بهت گفتم هااااا....
ات: بخدا تقصیر من نبود ...من لیا رو از رو پشت بوم پرت نکردم!(گریه)
جونکوک: فکر میکنی باور میکنم ...
موهات کشید که جیغت دراومد و گریه هات دوبرابر شد ....
ات: بخدا من ....
جونکوک: خفه شوووو....(داد)
موهات رو ول کرد و از جاش بلند شد ...یهو محکم با لگد کوبید تو شِکمت که به خودت پیچیدی....پشت سره هم بهت لگد میزد و سرت داد می کشید ....
جونکوک: لیا سه هَفتَس تو کُماس....حالیته چی کار کردی ....
ات: ب..بخدا ..م..من ن..نداختمش پ...پایین....
(گریه و با درد)
ادامه دارد.....
خب این پارته اولش بود 😊....اگه خوشتون اومد بگین بقیش هم بزارم🙃💖
- ۳۷.۷k
- ۰۲ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۷۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط