فصل دو من هفت تا ددی دارم ❤🚫

(ویسگون خراب شد که من همین شنبه بجای جمعه پارت بزارم😁🤣)

#part_4۸
من:گفتم لطفا خفه شید.....از بچگی سالگی با مامانم توی تایلند زندگی کردم....

سعی کردم بغضم رو قورت بدم و بازم ادامه بدم:من یعنی توی خونه ما همیشه حرف شماها بود مامانم حاضر نبود دو دقه از گوشی دل بکنه تا از عکساتون جدا شه

سرم رو پایین انداختم و گفتم:من ازتون متنفر بودم شما توی ذهن من هفت تا بد صدا و هفت کله پوک بودین

مامان همیشه دعوام میکرد همیشه ازتون تعریف می‌کرد من بهتون حسودی میکردم مامانم عاشقتون بود

من من من دیدم چطور توی ون شکست بخاطر نگاهای پر تنفرتون من دیدم چطور شما هفت الهه اید و اون میپرستتون

اومدم بگم ازش متنفر نباشین اون بهتون خیانت نکرده مامانم موقعی که خواستید بچشو سقط کنید دو قلو حامله بود

و و و فقط....

نتونستم ادامه بدم بغض بدجور گلوم رو فشار میداد و قصد خفه کردنم رو داشت اما من مجبور به تحمل بودم

من:آره یکی از قل ها رو یوری مرده نشونتون داد و اون یکی الان روبروتون نشسته

ترک کردنتون بخاطر محافظت از من بود متاسفم که به دنیا اومدم اما لطفا لطفا از مامانم متنفر نباشید

خیلی خیلی دوستون داره اگه دیگه ازش متنفر نباشید قول میدم با یوری به تایلند برگردم و مامانم برای شما من از اولم اشتباهی به دنیا اومدم

ممنونم به حرفام گوش دادید

(جیگرتون برای ماروین خووون شد یا ن.؟!)
نویسنده #ANIL
@dady_2021