رمان دورترین نزدیک کاور شخصیت ترانه
#پارت_۱۰۴
پیاده ک شدیم سرم گیج میرف نشوندم روی نیمکتوبا یه اب پرتقال برگشت اروم به خوردم داد
+تو دیوونه ای! اخه میترسی چراسوار میشی؟!
_کیف داد!
دستشوگرفتم وبلند شدم چشمم به دکه تیراندازیه خورد!
_ببینم میتونی یه خرس شکارکنی!
+فقط بشینو ببین
هرکدومو که میزد میخوردبه هدف
اخرشم یه خرس بزرگ قرمزدادن دستم
ماهور میخواست برگردیم خونه ک دادزدم _پشمککک ماهوربا چشای گردشده گف +اولین بارته پشمک می بینی؟! _نه تو خوبی سیب اپلم توگاز زدی لایه اوزونم بخاطرتو سوراخ شده اصاخودت کردیش!!!
تازه متوجه سوتیم شدم ماهور ریز میخندید
+پشمکه روبگیرم بهتره!
یه پشمک بزرگ داد دستم خرسمودادم بش نگه داره درماشینوباز کردخرسموپرت کرد عقب
_یواش!قراره بغلش کنم بخابم
+پیرشین پای هم،همچنین منولایه اوزون! بیشعوری نثارش کردموسوارشدم
پامو گذاشتم توخونه خمارخواب بودم ی نگابه ساعت کردم دوئه شب!
رفتم سمت ماهور روپنجه پابلندشدم گونه شوبوسیدم _خوشگذشت،شب بخیر +شب خوش
ماهور
باصدای موزیک بلندی چشاموبازکردم _صب بخیررررر!
+کمش کن اونو!
دستموگرف بلندم کنه دستشوکشیدم افتادکنارم رو تخت خودمم بلند شدم رفتم حموم یه دوش گرفتم اومدم بیرون
لباس ورزشیو رو تختم دیدم یادداشت ترانه م بود اینارو بپوش پایین منتظرم!
باز میخوادچیکارکنه
پوشیدم رفتم پایین ترانه بایه لباس اسپورت دمدربود
+خب
_اول یکم بدوییم حال میده سرصب
تران
یکم اروم پیادهروی کردیم ساعت هشتونیم صبونه خوردیمو بعدش بردمش نمایشگاه نقاشیو کلی سرتوصیف هرنقاشی مسخره بازی دراودم که ماهورم پاب پام میخندید واسه ناهاروسایلارو اماده کردیم رفتیم یه گوشه ب ماهورگفدم کباب درس کنه!
ماهوربساطو چیده بودمنم هی ناخنک میزدم +ترانه من بایدتنهایی ناهاربخورم؟!
_خو الان خوردنش بیشتر میچسبه یه. تیکه کباب برداشتم یکم فوت کردم بردم سمت دهنش دهنش،خوردش
+اوم عالی شدن!
وقتی کارماهور تموم شدمتوجه شدیم ازاونهمه فقط سه سیخ مونده! باهم زدیم زیرخنده نشستیم اونارم خوردیم نوشابمم خوردم اخ چقدپرخوردی کردم
_دیگه جاندارم!
+نبایدم داشته باشی!دیگه چقد میخوای بخوری
یکم اونجاموندیمو بعدم بازی! هرچی به ذهنم رسیدپیاده کردم! کلی خوشگذشت شب که شد بین راه برمیگشتیم دوتا ساندویچ کوچیک گرفتیم بعدشم سینما! فیلم عاشقانه! ترسناک کیفش فقط توخونه س!!
فیلم تموم شداومدیم بیرون،ماشینو که گذاشتیم توحیاط فک کردم ماهور میگه برم بخابم یاهرچی! ولی گف یکم بریم همین بیرون بمونیم سردم بود ولی چیزی نپوشیدم دوتا شکلات داغ اوردم نشستیم بیرون _مرسی ماهور!
+بابتِ!؟
_اینکه ن نیاوردی! بعدمدتهاخوش گذشت!و اعتراف کن بهت بدنگذشت!
+خب اره خوب بود،ممنون!...
اینم چهارمین پارت امشب😍💜
#دورترین_نزدیک
#پست_جدید #خاصترین #تکست_خاص #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #عشق #تنهایی
پیاده ک شدیم سرم گیج میرف نشوندم روی نیمکتوبا یه اب پرتقال برگشت اروم به خوردم داد
+تو دیوونه ای! اخه میترسی چراسوار میشی؟!
_کیف داد!
دستشوگرفتم وبلند شدم چشمم به دکه تیراندازیه خورد!
_ببینم میتونی یه خرس شکارکنی!
+فقط بشینو ببین
هرکدومو که میزد میخوردبه هدف
اخرشم یه خرس بزرگ قرمزدادن دستم
ماهور میخواست برگردیم خونه ک دادزدم _پشمککک ماهوربا چشای گردشده گف +اولین بارته پشمک می بینی؟! _نه تو خوبی سیب اپلم توگاز زدی لایه اوزونم بخاطرتو سوراخ شده اصاخودت کردیش!!!
تازه متوجه سوتیم شدم ماهور ریز میخندید
+پشمکه روبگیرم بهتره!
یه پشمک بزرگ داد دستم خرسمودادم بش نگه داره درماشینوباز کردخرسموپرت کرد عقب
_یواش!قراره بغلش کنم بخابم
+پیرشین پای هم،همچنین منولایه اوزون! بیشعوری نثارش کردموسوارشدم
پامو گذاشتم توخونه خمارخواب بودم ی نگابه ساعت کردم دوئه شب!
رفتم سمت ماهور روپنجه پابلندشدم گونه شوبوسیدم _خوشگذشت،شب بخیر +شب خوش
ماهور
باصدای موزیک بلندی چشاموبازکردم _صب بخیررررر!
+کمش کن اونو!
دستموگرف بلندم کنه دستشوکشیدم افتادکنارم رو تخت خودمم بلند شدم رفتم حموم یه دوش گرفتم اومدم بیرون
لباس ورزشیو رو تختم دیدم یادداشت ترانه م بود اینارو بپوش پایین منتظرم!
باز میخوادچیکارکنه
پوشیدم رفتم پایین ترانه بایه لباس اسپورت دمدربود
+خب
_اول یکم بدوییم حال میده سرصب
تران
یکم اروم پیادهروی کردیم ساعت هشتونیم صبونه خوردیمو بعدش بردمش نمایشگاه نقاشیو کلی سرتوصیف هرنقاشی مسخره بازی دراودم که ماهورم پاب پام میخندید واسه ناهاروسایلارو اماده کردیم رفتیم یه گوشه ب ماهورگفدم کباب درس کنه!
ماهوربساطو چیده بودمنم هی ناخنک میزدم +ترانه من بایدتنهایی ناهاربخورم؟!
_خو الان خوردنش بیشتر میچسبه یه. تیکه کباب برداشتم یکم فوت کردم بردم سمت دهنش دهنش،خوردش
+اوم عالی شدن!
وقتی کارماهور تموم شدمتوجه شدیم ازاونهمه فقط سه سیخ مونده! باهم زدیم زیرخنده نشستیم اونارم خوردیم نوشابمم خوردم اخ چقدپرخوردی کردم
_دیگه جاندارم!
+نبایدم داشته باشی!دیگه چقد میخوای بخوری
یکم اونجاموندیمو بعدم بازی! هرچی به ذهنم رسیدپیاده کردم! کلی خوشگذشت شب که شد بین راه برمیگشتیم دوتا ساندویچ کوچیک گرفتیم بعدشم سینما! فیلم عاشقانه! ترسناک کیفش فقط توخونه س!!
فیلم تموم شداومدیم بیرون،ماشینو که گذاشتیم توحیاط فک کردم ماهور میگه برم بخابم یاهرچی! ولی گف یکم بریم همین بیرون بمونیم سردم بود ولی چیزی نپوشیدم دوتا شکلات داغ اوردم نشستیم بیرون _مرسی ماهور!
+بابتِ!؟
_اینکه ن نیاوردی! بعدمدتهاخوش گذشت!و اعتراف کن بهت بدنگذشت!
+خب اره خوب بود،ممنون!...
اینم چهارمین پارت امشب😍💜
#دورترین_نزدیک
#پست_جدید #خاصترین #تکست_خاص #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #عشق #تنهایی
۷.۲k
۱۸ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.