مروارید آبی

مروارید آبی
Part ⁹
+چی مثلا؟
_که زنم نشدی
+چرا اونوقت شانس؟
_ چون اونقدری داشتی برای اون مرده صمیمانه حرف میزدی که اگه زنم بودی الان باید رو تخت بودی تا روی صندلی توی رستوران! (جدی عصبی)
+مگه نگفتیم کار به کار کسی نداشته باشیم؟
_ گفتم کار به کار همدیگه نداشته باشیم نه اینکه با مردای دیگه صمیمانه صحبت کنیم!
تا وقتی زن من هستی حق نداری به مرد دیگه ای جز پدرت و من دست بدی میفهمی چی میگم؟
+اره متوجه شدم (ناراحت)
+حالا میشه بریم خونه؟
خیلی خوابم میاد (ناراحت خسته)
_باشه فقط یادت باشه فردا ساعت سه ظهر یه ارایشگر میاد خونه برای میکاپت
+حله
باهم دیگه داشتن از رستوران بیرون میومدن که کوک دست لانا رو گرفت و لانا با تعجب داشت نگاهش میکرد*
_چیز دیگه ای فکر نکن
اگه ماشین بهت بزنه بمیری بابات میندازه گردن من بعد اونوقت تا سالها طایفه کیم ها با جئون ها دعوا و کینه دارن (جدی)
+اره اره میفهممت (چشمک)
_خوب حالا بیا بریم سمت ماشین
ویو لانا
وقتی سوار ماشین شدیم سکوت بودو ادم راحت میتونست فکر کنه منم داشتم فکر میکردم که درسته از فردا متنفرم ولی حداقل مطمئنم این شخص تو اینده کمتر من و اذیت میکنه
و حداقل نگرانی نداشتم ازش (هه خواهر از همه جا بیخبرم😂)
داشتم فکر میکردم که صدای کوک ریشه های افکارم و پاره کرد
_ رسیدیم
+فردا میبینمت
_هوم
+حداقل امروز و تو زندگی کن
_ منظورت چیه؟
+بلخره فردا اخرین روزیه که مجردی
_عاها از اون لحاظ تو هم همینطور
بلخره امروز اخرین روزیه که طعم شادی و میچشی (نیشخند)
+(ترسیده)... خدافظ....( شوکه زده)
میره پایین و کوک از اونجا دور میشه *
....
#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
دیدگاه ها (۳)

مروارید آبی Part ¹⁰ویو کوکدنبال تلافی بودم که بهم گفته بود خ...

حمایت شه فیک های خوب و خفنی مینویسهhttps://wisgoon.com/sh.jk...

مروارید آبیPart ⁸_کوفت (حرصی) +خب بیا بریم برای هماهنگی تالا...

مروارید آبی Part ⁶_هیچی گفتم خیلی سلیطه ای (خنده) +سلیطه خود...

P⁸- ببخشید آقایی کیم ولی میشه منو تهیونگ چند روز باهم نامزد ...

قلب یخیپارت ۱۴با اینکه شرط هارو رعایت نکردید ولی گذاشتم، نه ...

فیک عشق ابدی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط