ازدواج اجباری
ازدواج اجباری
part: ③
به همراه خدمتکاری که حالا با اسم"هانول" میشناختش از پله ها بالا رفت
چمدونش توسط اون خدمتکار اورده میشد و لازم نبود خودشو به زحمت بندازه!
با رسیدن به اتاقش خودشو روی تخت انداخت و فکرش به کلمات چند دقیقه پیشی که مرد با بی رحمی تمام بهش گفته بود چرخید!
[ دلت خوشه؟ توقع داری تو اتاق من رویه یه تخت باهام بخوابی!
بزار یه چیزی رو برات مشخص کنم! تو یه این عمارت قانون هایی وجود داره!
فکر نکن حالا که همسرمی قراره خانم این خونه باشی
این فقط یه ازدواج صوریه من و توهم تنها یه همخونه!دوست دارم هر چه زودتر این ۱۲ ماه فاکی تموم شه و تو گورتو گم کنی.. ]
با فکر به اون کلمات فقط داشت اعصاب خودش رو داغون میکرد.. اون هم علاقه ای به اون مرد نداشت
با کلافگی گوشیش رو برداشت و به دوست منحرفش که با ازدواج خودش و جونگکوک براشون نقشه های خبیثانه کشیده بود زنگ زد
مثل همیشه فقط یه بوق خورد و صدای بلند و لحن شیطانی بورام توی گوشش پیچید...
&یااا فکر کردم الان سرت با ****(دوستان مجبورم سانسور کنم ویسگون گزارشم میکنه ببخشید.) جونگکوک گرمه
+ خفه شو بورام بهت گفتم که من از اون مرتیکه با اون اخلاق گوهش خوشم نمیاد ( به پسره من فحش میدییی😂)
& بی خیال دختر بنظر میاد خوب چیزی باشه
+ یا همین الان خفه میشی یا میام یقتو میگیرم یه مشت میخوابونم دهنت که فکت از جاش در بیاد دیگه زر مفت نزنی!
& اووو اروم دخترر خشن نباش با ددیت
+ تو باز فیک خوندی فاز ددی بودن برت داشته
اخه تو با اون قیافه کیوتت و اون استایل کیوت ترت کجات شببیه ددی هاس!
& تو یبار شد نزدی برینی به حس و حالم
+ حقیقت تلخه
& چخبرا از کوکی جونتون
+ دو دقیقه نشد که پامو گذاشتم عمارت قشنگ رید بهم
& چیی فک کردم دوست داره
+ دقیقا برعکس، ازم متنفره البته منم متنفرمم
& الان کجایی
.+ تو اتاقم
&منظورت اتاقتونه دیگه؟
+ نه اتاقامون جداس بعد تو توقع داری الان کارای خارجی بکنیمممم
بعد از تعریف کردن صحبت های کوک برای بورام که بهش میگفت این یه ازدواج صوریه و....
گوشی رو قطع کرد که به ثانیه نکشیده دوباره صداش بلند شد اسمه "بورام " رویه صفحه گوشی نمایان شد
کلافه جواب داد
+ چییی میگییی باززز
با صدای جیغ بورام گوشیش رو از خودش فاصله داد تا پرده گوشش پاره نشه...!
& اِمااااااااااا من یه فکری داررررم
وقتی منتظر بودن اِما رو دید ادامه داد
& تو باید اونو عاشق خودت بکنی!
شرایط
۶۳۵ عضو
۴۵ لایک
۱۰ کامنت
☆_______________________☆
یکم دیگه منتظر بمونید تهیونگ و جیمین و میا(خواهر اِما) هم میان داخل فیک
از همه کامنت و لایک هاتون ممنونم💜
لطفا این پارت رو هم حمایت کنید 💞
part: ③
به همراه خدمتکاری که حالا با اسم"هانول" میشناختش از پله ها بالا رفت
چمدونش توسط اون خدمتکار اورده میشد و لازم نبود خودشو به زحمت بندازه!
با رسیدن به اتاقش خودشو روی تخت انداخت و فکرش به کلمات چند دقیقه پیشی که مرد با بی رحمی تمام بهش گفته بود چرخید!
[ دلت خوشه؟ توقع داری تو اتاق من رویه یه تخت باهام بخوابی!
بزار یه چیزی رو برات مشخص کنم! تو یه این عمارت قانون هایی وجود داره!
فکر نکن حالا که همسرمی قراره خانم این خونه باشی
این فقط یه ازدواج صوریه من و توهم تنها یه همخونه!دوست دارم هر چه زودتر این ۱۲ ماه فاکی تموم شه و تو گورتو گم کنی.. ]
با فکر به اون کلمات فقط داشت اعصاب خودش رو داغون میکرد.. اون هم علاقه ای به اون مرد نداشت
با کلافگی گوشیش رو برداشت و به دوست منحرفش که با ازدواج خودش و جونگکوک براشون نقشه های خبیثانه کشیده بود زنگ زد
مثل همیشه فقط یه بوق خورد و صدای بلند و لحن شیطانی بورام توی گوشش پیچید...
&یااا فکر کردم الان سرت با ****(دوستان مجبورم سانسور کنم ویسگون گزارشم میکنه ببخشید.) جونگکوک گرمه
+ خفه شو بورام بهت گفتم که من از اون مرتیکه با اون اخلاق گوهش خوشم نمیاد ( به پسره من فحش میدییی😂)
& بی خیال دختر بنظر میاد خوب چیزی باشه
+ یا همین الان خفه میشی یا میام یقتو میگیرم یه مشت میخوابونم دهنت که فکت از جاش در بیاد دیگه زر مفت نزنی!
& اووو اروم دخترر خشن نباش با ددیت
+ تو باز فیک خوندی فاز ددی بودن برت داشته
اخه تو با اون قیافه کیوتت و اون استایل کیوت ترت کجات شببیه ددی هاس!
& تو یبار شد نزدی برینی به حس و حالم
+ حقیقت تلخه
& چخبرا از کوکی جونتون
+ دو دقیقه نشد که پامو گذاشتم عمارت قشنگ رید بهم
& چیی فک کردم دوست داره
+ دقیقا برعکس، ازم متنفره البته منم متنفرمم
& الان کجایی
.+ تو اتاقم
&منظورت اتاقتونه دیگه؟
+ نه اتاقامون جداس بعد تو توقع داری الان کارای خارجی بکنیمممم
بعد از تعریف کردن صحبت های کوک برای بورام که بهش میگفت این یه ازدواج صوریه و....
گوشی رو قطع کرد که به ثانیه نکشیده دوباره صداش بلند شد اسمه "بورام " رویه صفحه گوشی نمایان شد
کلافه جواب داد
+ چییی میگییی باززز
با صدای جیغ بورام گوشیش رو از خودش فاصله داد تا پرده گوشش پاره نشه...!
& اِمااااااااااا من یه فکری داررررم
وقتی منتظر بودن اِما رو دید ادامه داد
& تو باید اونو عاشق خودت بکنی!
شرایط
۶۳۵ عضو
۴۵ لایک
۱۰ کامنت
☆_______________________☆
یکم دیگه منتظر بمونید تهیونگ و جیمین و میا(خواهر اِما) هم میان داخل فیک
از همه کامنت و لایک هاتون ممنونم💜
لطفا این پارت رو هم حمایت کنید 💞
۱۹.۶k
۱۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.