موهیتو من🤍🌵pt11

شوگا : ا.ت
ا.ت: هوم؟
شوگا : واقعا این لباسای ک میپوشی رو درک نمیکنم اخه لباس کم داری ک اینا رو میپوشی؟
ا.ت : من به تو گیر میدم چرا لخت میگیردی ؟
شوگا: پرو شدی ها به روت خندیدم
ا.ت : بودم و هستم فقط با اون روی واقعیت رو شناختم
شوگا : به یه ورم
ا.ت : من کجا بخوابم ؟
شوگا : هر جا دوست داری
ا.ت : یعنی چی؟
شوگا: من ک رو تختم میخوابم تو ام باید رو مبل بخوای
ا.ت : خیلی خ.ری
شوگا : خ.فه
شوگا خیلی بد جنس شده نمیدونم چرا ولی همش باهام بد رفتار میکنه به هر حال چه اون میگفت چه نمیگفت من رو مبل میخوابیدم
( فردا صبح )
ویو شوگا
ااا ساعت چنده سرم درد میکنه ... 10 ام باید برم دفتر ... این دخترای احمق چرا پتو نکشیده سرما میخوره لباسش ام ک لباس نیست ولی خوب بهش میاد
( شوگا یه پتو برداشت و کشید روت )
شوگا : سلن
سلن : بله اقا
شوگا : خونه رو خوب تمیز کن شب مهمونی دارم
سلن : بله چشم اقا ... میگم اقا
شوگا : هوم؟
سلن : ا.ت خانم هم توی مهمونی شرکت میکنه ؟
شوگا : اره نزار یه لباس خیلی باز بپوشه ادم های زیادی هستن نمیخوام بگن نامزد شوگا فلا بهمان
سلن : فقط برای همین اقا😅
شوگا: سلن تازه گی ها خیلی حرف میزنی
سلن : بله
اجوما : شوگا پسرم درست نیست اینطوری بخورد کنی
شوگا : اااا اجوما شما اینجا بودید
اجوما : بله
شوگا : میگم اجوما به ا.ت یه سر بزن دیشب تو خوب همش نق میزد یا بهتر بگم عاح نالاه میکرد میشه ببینی سرما نخورده باشه
اجوما : باشه پسرم ولی رفتار با اون دختر درست نیست اون خیلی مهربون و لطیفه
شوگا : اجوما من کار دارم خدافظ
اجوما : از دست تو بچه جون به سلامت


ادامه داره...