ظهور فرشته قاتل
ظهور فرشتهٔ قاتل:
ناگهان فرشتهای با بالهای سیاه از آسمان فرود آمد چهرهاش شبیه من بود، اما چشمانش خالی از احساس:
"چه صحنههای قشنگی... ولی جنگل عشق مال منه."
هانول میهو را پشتش قایم کرد:"تو... تو همون فرشتهای هستی که قرن فرشتگان رو کشتی؟"
فرشتهٔ قاتل (با خنده):"آفرین! و حالا نوبت شماست... مگر اینکه ملکه بیاد و نجاتتون بده!"
پایان بازی سرا:
من وکیونگ ناگهان از میان درختان ظاهر شدیم.با نگاهی خشمگین به فرشتهٔ قاتل نزدیک شدم:
"بازی تمومه... این دو تا مال من هستند."
فرشتهٔ قاتل (با تعجب): "تو... تو چطور تونستی وارد جنگل من بشی؟"
"چون من ملکهام.واینجا همهچی مال منه."دستم رابه سوی آسمان درازکردم وفرشتهٔ قاتل رابه نورتبدیل کردم
میهو و هانول دستهای هم را محکم میفشارند. کیونگ با اخم بهم نگاه کرد:
"همین بود آزمونشون؟ یه فرشتهٔ قاتل؟ واقعاً؟"
با بیتفاوتی:"عشق واقعی همیشه توتاریکی آزمایش میشه...(نگاهم به هانول افتاد)واین پسرثابت کردلیاقتش روداره."
ناگهان فرشتهای با بالهای سیاه از آسمان فرود آمد چهرهاش شبیه من بود، اما چشمانش خالی از احساس:
"چه صحنههای قشنگی... ولی جنگل عشق مال منه."
هانول میهو را پشتش قایم کرد:"تو... تو همون فرشتهای هستی که قرن فرشتگان رو کشتی؟"
فرشتهٔ قاتل (با خنده):"آفرین! و حالا نوبت شماست... مگر اینکه ملکه بیاد و نجاتتون بده!"
پایان بازی سرا:
من وکیونگ ناگهان از میان درختان ظاهر شدیم.با نگاهی خشمگین به فرشتهٔ قاتل نزدیک شدم:
"بازی تمومه... این دو تا مال من هستند."
فرشتهٔ قاتل (با تعجب): "تو... تو چطور تونستی وارد جنگل من بشی؟"
"چون من ملکهام.واینجا همهچی مال منه."دستم رابه سوی آسمان درازکردم وفرشتهٔ قاتل رابه نورتبدیل کردم
میهو و هانول دستهای هم را محکم میفشارند. کیونگ با اخم بهم نگاه کرد:
"همین بود آزمونشون؟ یه فرشتهٔ قاتل؟ واقعاً؟"
با بیتفاوتی:"عشق واقعی همیشه توتاریکی آزمایش میشه...(نگاهم به هانول افتاد)واین پسرثابت کردلیاقتش روداره."
- ۲۱۳
- ۲۱ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط