♡شیطان یا فرشته♡
____♡شیطان یا فرشته♡_____
#part_8
تیرداد:احترام خودتو نگهدار خانم محترم
افسر:تشریف میبرید جفتتون اداره گاهی
نازلی:برای چی جناب
تیرداد:مقصر این خانومه
افسر:لطفا تشریف بیارید سوار شید
تو ماشین که نشستم مرتیکه شغالو فحش دادم مرتیکه ننش ادب بهش نداده بعد اون موقع مادر ما با روش صحیح دمپایی مارو پرورش داده
بعد ۱۰ مین فحش دادن رسیدیم آگاهی
از ماشین که پیاده شدم موهامو کردم تو شالم که بگم به به چه بچه معصومی و با وقار و با حیایی ولی فقط کافیه رها اونجا دهنشو وا کنه بفهمن چه سلیطه ایم
داشتم راه میرفتم که یکی گمنام صدام زد این فیلما هستن ناجی صلح میاد صداشون میکنه اونطوری نگاه کردم کسی رو ندیدم
صدای گمنام:خالهه
یهو پایین پامو دیدم یه کپه پر موی فر دیدم که زیرش یه بچه بود جلل خالق
بچه :خاله میشه کمکم کنی
منم که ادم انسان دوست فاز مهربانی ورداشتم
نازلی:البته عزیزم چرا که نه
رها:نازلی مادر زنده بیا دیگه سلیطه گور به گور
نازلی:میخوامکمک کنم
رها:فاز انسان دوستانه معمولا سلیطه ها ور نمیدارند
نازلی:خفه شو
رها:ببند فکو بچه واستاده هاا
از جیم در اوردم یه ۵ هزار تومنی بود که یکم پاره بود
نازلی:بیا خاله برو با این بستی بخر
رها:اون فوقش با اون پول تا دم مغازه بره
پسر بچه:خاله پول بهتر نداشتی
یهو جنی شدم گفتم
نازلی:ببخشید پسرم سری بعد به خمینی میگم فیلتر اسنپ چتش رو عوض کنه
حرصی شدم رفتم سمت پاسگاه دیدم مرتیکه شغال داره منو نگاه میکنه برم بگم چیه خوشگل ندیدی؟
#عاشقانه
#عاشقانه_ها
#عاشقانه_خاص
#نوشته_عاشقانه
#عشق #قلم_عشق
#عشقی #عاشق
#رمان #رمانتیک
#داستان
#مافیایی #طنز
#اردیا #دیانا #دیانا_رحیمی #ارسلان #رمان_اردیا
#part_8
تیرداد:احترام خودتو نگهدار خانم محترم
افسر:تشریف میبرید جفتتون اداره گاهی
نازلی:برای چی جناب
تیرداد:مقصر این خانومه
افسر:لطفا تشریف بیارید سوار شید
تو ماشین که نشستم مرتیکه شغالو فحش دادم مرتیکه ننش ادب بهش نداده بعد اون موقع مادر ما با روش صحیح دمپایی مارو پرورش داده
بعد ۱۰ مین فحش دادن رسیدیم آگاهی
از ماشین که پیاده شدم موهامو کردم تو شالم که بگم به به چه بچه معصومی و با وقار و با حیایی ولی فقط کافیه رها اونجا دهنشو وا کنه بفهمن چه سلیطه ایم
داشتم راه میرفتم که یکی گمنام صدام زد این فیلما هستن ناجی صلح میاد صداشون میکنه اونطوری نگاه کردم کسی رو ندیدم
صدای گمنام:خالهه
یهو پایین پامو دیدم یه کپه پر موی فر دیدم که زیرش یه بچه بود جلل خالق
بچه :خاله میشه کمکم کنی
منم که ادم انسان دوست فاز مهربانی ورداشتم
نازلی:البته عزیزم چرا که نه
رها:نازلی مادر زنده بیا دیگه سلیطه گور به گور
نازلی:میخوامکمک کنم
رها:فاز انسان دوستانه معمولا سلیطه ها ور نمیدارند
نازلی:خفه شو
رها:ببند فکو بچه واستاده هاا
از جیم در اوردم یه ۵ هزار تومنی بود که یکم پاره بود
نازلی:بیا خاله برو با این بستی بخر
رها:اون فوقش با اون پول تا دم مغازه بره
پسر بچه:خاله پول بهتر نداشتی
یهو جنی شدم گفتم
نازلی:ببخشید پسرم سری بعد به خمینی میگم فیلتر اسنپ چتش رو عوض کنه
حرصی شدم رفتم سمت پاسگاه دیدم مرتیکه شغال داره منو نگاه میکنه برم بگم چیه خوشگل ندیدی؟
#عاشقانه
#عاشقانه_ها
#عاشقانه_خاص
#نوشته_عاشقانه
#عشق #قلم_عشق
#عشقی #عاشق
#رمان #رمانتیک
#داستان
#مافیایی #طنز
#اردیا #دیانا #دیانا_رحیمی #ارسلان #رمان_اردیا
۴.۲k
۰۷ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.