وقتی فروخته میشی بهش اما.................♡
وقتی فروخته میشی بهش اما.................♡
♡14.......PART♡
ادامه پارت ۱۴
شیدا: اینم از دیشب من و تهیونگ
ا.ت: عررررر
ویلیا: وای خدای من
میا و لیا و زهرا: چه باحال
ا.ت : خوب ویلیا تو چی
ویلیا : راستش ی خورده قضیه من و شوگا هست بعد از اینکه تو و جیمین و شیدا و تهیونگ رفتین من امدم برم که شوگا دستم رو گرفت..
ویو ی ویلیا به دیشیب
شوگا: وایسا می خوای بری بزار من برسونمت
ویلیا: اممم..
(ویلیا در مغزش: نه نه نه نمیشه خواب دارم میبینم )(ندای درون ویلیا: نه خواب نمیبینی فقط بگو اره همچی درست میشه)
(مغز ویلیا: ویلیا بگو اره زوددددد باشششش)
شوگا: ویلیا ویلیاااا
ویلیا: جانم ببخشید بله
ویلیا: اهان بله
شوگا: هاننن چیو بله مگه عروسیه میگی بله
ویلیا: نه منظورم این نبود
شوگا: اهان پاشو بریم سوار بشیم
شوگا: راستی ویلیا تو سینگلی
ویلیا: بله
شوگا : چه خوب میای باهم باشم
ویلیا: موافقم
شوگا: خوبه
پایان ویو شوگا و ویلیا
ا.ت: چقدر روک بودین
میا و شیدا و لیا و زهرا: عرر
ا.ت: نوبت تو عه زهرا
زهرا: خوب راستش بعد تو و جیمین شیدا تهیونگ و ویلیا و شوگا من و جین و جیهوپ و لیا و کوک و میا موندیم من از جیهوپ و جین و لیا و میا و کوک خدافظی کردم دیدم کوک و جیهوپ در گوش جین چیز گفتن که بدو بدو امد سمتم.....
ویو زهرا و جین دیشب
جین: زهرا وایسا
زهرا: بله جین
جین : میگم خونتون کجاس
زهرا: خیابون جیوک (از خود در امده)هست
جین: امم....اره هم مسیریم منم خونم بالا اون خیابونس میای باهم بریم
زهرا: باشه
تو راه نزدیک به خونه زهرا
زهرا و جین: راستی تو تنها زندگی میکنی
هر دو لبخند زدنند
زهرا: اره
جین: حتا دوست پسر نداری
زهرا: نه تو چی
جین: نه تنها هستم
زهرا: خوب من دوست دخترت شم
جین : اممممم........البته بله
زهرا: خوبههه
پایان ویو زهرا و جین
ا.ت : چه قدر زیبا
میا و ویلیا و لیا و شیدا : چقدر زیبا و چقدر قشنگ
ا.ت: خوب تو چی لیا
لیا: عزیزم من که با کوکی ازدواج کردم رفتیم خونه خوب ولی میا و جیهوپ موندن
ا.ت: هواسم نبود ببخشید تو بگو میا
میا: نگم چقدر لحظه رمانتیکی بود اصن نگم راستی وقتی همه رفتن و لیا و کوک رفتن من موندم با جیهوپ و هر دومون سرمون پایین بود که جیهوپ گفت
ویو میا و جیهوپ به دیشب
جیهوپ : میا میگم میام باهم بیشتر اشنا شیم
میا: خوب اره
میا: تو دوست دختر داری
جیهوپ: نه
میا: خوب چطور باهم زندگی کنیم هانن منم دوست پسر ندارم
جیهوپ: فکر خوبیه بیا برسونمت خونتون
میا: باشه
پایان ویو میا و جیهوپ
ا.ت: چقدر هم رمانتیک اصن نگم
لیا و شیدا و ولیاو زهرا: تموم شد خیلی زیبا بود
♡14.......PART♡
ادامه پارت ۱۴
شیدا: اینم از دیشب من و تهیونگ
ا.ت: عررررر
ویلیا: وای خدای من
میا و لیا و زهرا: چه باحال
ا.ت : خوب ویلیا تو چی
ویلیا : راستش ی خورده قضیه من و شوگا هست بعد از اینکه تو و جیمین و شیدا و تهیونگ رفتین من امدم برم که شوگا دستم رو گرفت..
ویو ی ویلیا به دیشیب
شوگا: وایسا می خوای بری بزار من برسونمت
ویلیا: اممم..
(ویلیا در مغزش: نه نه نه نمیشه خواب دارم میبینم )(ندای درون ویلیا: نه خواب نمیبینی فقط بگو اره همچی درست میشه)
(مغز ویلیا: ویلیا بگو اره زوددددد باشششش)
شوگا: ویلیا ویلیاااا
ویلیا: جانم ببخشید بله
ویلیا: اهان بله
شوگا: هاننن چیو بله مگه عروسیه میگی بله
ویلیا: نه منظورم این نبود
شوگا: اهان پاشو بریم سوار بشیم
شوگا: راستی ویلیا تو سینگلی
ویلیا: بله
شوگا : چه خوب میای باهم باشم
ویلیا: موافقم
شوگا: خوبه
پایان ویو شوگا و ویلیا
ا.ت: چقدر روک بودین
میا و شیدا و لیا و زهرا: عرر
ا.ت: نوبت تو عه زهرا
زهرا: خوب راستش بعد تو و جیمین شیدا تهیونگ و ویلیا و شوگا من و جین و جیهوپ و لیا و کوک و میا موندیم من از جیهوپ و جین و لیا و میا و کوک خدافظی کردم دیدم کوک و جیهوپ در گوش جین چیز گفتن که بدو بدو امد سمتم.....
ویو زهرا و جین دیشب
جین: زهرا وایسا
زهرا: بله جین
جین : میگم خونتون کجاس
زهرا: خیابون جیوک (از خود در امده)هست
جین: امم....اره هم مسیریم منم خونم بالا اون خیابونس میای باهم بریم
زهرا: باشه
تو راه نزدیک به خونه زهرا
زهرا و جین: راستی تو تنها زندگی میکنی
هر دو لبخند زدنند
زهرا: اره
جین: حتا دوست پسر نداری
زهرا: نه تو چی
جین: نه تنها هستم
زهرا: خوب من دوست دخترت شم
جین : اممممم........البته بله
زهرا: خوبههه
پایان ویو زهرا و جین
ا.ت : چه قدر زیبا
میا و ویلیا و لیا و شیدا : چقدر زیبا و چقدر قشنگ
ا.ت: خوب تو چی لیا
لیا: عزیزم من که با کوکی ازدواج کردم رفتیم خونه خوب ولی میا و جیهوپ موندن
ا.ت: هواسم نبود ببخشید تو بگو میا
میا: نگم چقدر لحظه رمانتیکی بود اصن نگم راستی وقتی همه رفتن و لیا و کوک رفتن من موندم با جیهوپ و هر دومون سرمون پایین بود که جیهوپ گفت
ویو میا و جیهوپ به دیشب
جیهوپ : میا میگم میام باهم بیشتر اشنا شیم
میا: خوب اره
میا: تو دوست دختر داری
جیهوپ: نه
میا: خوب چطور باهم زندگی کنیم هانن منم دوست پسر ندارم
جیهوپ: فکر خوبیه بیا برسونمت خونتون
میا: باشه
پایان ویو میا و جیهوپ
ا.ت: چقدر هم رمانتیک اصن نگم
لیا و شیدا و ولیاو زهرا: تموم شد خیلی زیبا بود
۲.۲k
۲۸ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.