پارت ۳۶زندگی جونگمه
پارت ۳۶زندگی جونگمه
کوک:کدوم کلیپ؟
جونگمهدادزد:همون کلیپ بحث ؛و چشاشو بست افتاد رو تخت
کوک:دیونت هم کیوته
جونگمه:بهت الان چی گفتم؟
کوک :خفه شم🥲
جونگمه:پس خفه شو🥱
کوک جونگمه رو بوس کرد گفت:الان چی🤔
جونگمه:نه الان حق حرف زدن داری🥴
کوک جونگمه رو بغل کرد برد جلو آینه، صندلی گذاشت جونگمه رو نشوند رو صندلی ،موهای جونگمهرو شونه کرد بعدش برد دست و صورت جونگمه رو شست
جونگمه پف صورتش خوابید و تازه شبیه آدمیزاد شد
کوک یه دست لباس از کمد واسه جونگمه انتخاب کرد و گفت:اینارو بپوش بیا بریم بیرون دور دور
جونگمه خندش گرفت گفت:بیشتر از دوست دخترت عین بچه ها باهام رفتار میکنی و رفت لباساشو عوض کرد اومد رفتن پارک و یدونه وَن بود قهوه میفروخت رفتن قهوه بگیرن
فروشنده دختر بود به کوک گفت:وای باورم نمیشه شما اینجایید من یکی از بزرگترین طرفداراتون هستم
کوک:ممنون😅
فروشنده:میتونیم یه عکس با هم بگیریم
کوک:بله🙂
جونگمهخیلیبدعصبیشدولیتونستخودشرونگه داره فروشنده دویید سمت کوک و گفت ببخشید به دوستام میخوام بگم با شما قرار میزارم
جونگمه یه لبخند تأسفبار زد نگاشون کرد
فروشنده وقتی داشت عکس میگرفت از گونه کوک بوس کرد ،کوک به جونگه یهو با ترس نگاه کرد
جونگمه کفری شد باعصبانیت رفت
کوک افتاد دنبالش: جونگمه !جونگمه!با تو عم جونگمه!
از دست جونگمه گرفت ولی جونگمه دستشو کشید و گفت چندین هزار تا دختر دیگه اینجوری بوست کردن نکنه درحال عکس از لب هم ،همدیگرو بوسیدید ها بگو نکنه به خاطر عکس با کسی قرار هم گذاشتی
کوک اینجوری😳مونده بود
از شانس جونگمه یکی از طرفدارای پیجش اومد گفت:
ببخشید من یکی از دنبال کننده های پیجتون هستم میشه یه عکس باهم بندازیم به رفیقام گفتم با شما قرار میزارم
جونگمه یه فکری واسه تلافی به کلش زد و گفت :بله حتما
وقتی پسره و جونگمه داشتن عکس مینداختن جونگمه از گونه پسره بوس کرد
کوک:کدوم کلیپ؟
جونگمهدادزد:همون کلیپ بحث ؛و چشاشو بست افتاد رو تخت
کوک:دیونت هم کیوته
جونگمه:بهت الان چی گفتم؟
کوک :خفه شم🥲
جونگمه:پس خفه شو🥱
کوک جونگمه رو بوس کرد گفت:الان چی🤔
جونگمه:نه الان حق حرف زدن داری🥴
کوک جونگمه رو بغل کرد برد جلو آینه، صندلی گذاشت جونگمه رو نشوند رو صندلی ،موهای جونگمهرو شونه کرد بعدش برد دست و صورت جونگمه رو شست
جونگمه پف صورتش خوابید و تازه شبیه آدمیزاد شد
کوک یه دست لباس از کمد واسه جونگمه انتخاب کرد و گفت:اینارو بپوش بیا بریم بیرون دور دور
جونگمه خندش گرفت گفت:بیشتر از دوست دخترت عین بچه ها باهام رفتار میکنی و رفت لباساشو عوض کرد اومد رفتن پارک و یدونه وَن بود قهوه میفروخت رفتن قهوه بگیرن
فروشنده دختر بود به کوک گفت:وای باورم نمیشه شما اینجایید من یکی از بزرگترین طرفداراتون هستم
کوک:ممنون😅
فروشنده:میتونیم یه عکس با هم بگیریم
کوک:بله🙂
جونگمهخیلیبدعصبیشدولیتونستخودشرونگه داره فروشنده دویید سمت کوک و گفت ببخشید به دوستام میخوام بگم با شما قرار میزارم
جونگمه یه لبخند تأسفبار زد نگاشون کرد
فروشنده وقتی داشت عکس میگرفت از گونه کوک بوس کرد ،کوک به جونگه یهو با ترس نگاه کرد
جونگمه کفری شد باعصبانیت رفت
کوک افتاد دنبالش: جونگمه !جونگمه!با تو عم جونگمه!
از دست جونگمه گرفت ولی جونگمه دستشو کشید و گفت چندین هزار تا دختر دیگه اینجوری بوست کردن نکنه درحال عکس از لب هم ،همدیگرو بوسیدید ها بگو نکنه به خاطر عکس با کسی قرار هم گذاشتی
کوک اینجوری😳مونده بود
از شانس جونگمه یکی از طرفدارای پیجش اومد گفت:
ببخشید من یکی از دنبال کننده های پیجتون هستم میشه یه عکس باهم بندازیم به رفیقام گفتم با شما قرار میزارم
جونگمه یه فکری واسه تلافی به کلش زد و گفت :بله حتما
وقتی پسره و جونگمه داشتن عکس مینداختن جونگمه از گونه پسره بوس کرد
۸.۶k
۱۳ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.