دیانا : تنه درخت از دستم ول شود افتادم تو آب دارم یخ میزن
دیانا : تنه درخت از دستم ول شود افتادم تو آب دارم یخ میزنم
ارسلان : شقایق دیانا رو حل داد سمت آب نمیدونم چشه
....
دیانا : ارسلان بردم تو ماشین یه پتو بهم داد و برام بخاری رو زد و رفت سمت شقایق
ارسلان : برای دیانا بخاری رو زدم رفتم ببینم شقایق چش بود این کارو کرد
....
ارسلان : شقایق چرا این کارو کردی (با داد)
شقایق : میخوام تنها باهات حرف بزنم
ارسلان : همین جا بگو
شقایق :میشه بریم تو ماشین مهشاد
ارسلان :بریم
......
ارسلان : حالا بگو
شقایق : درسته من با متینم ولی رابطه ی من و متین همش فیک و فقط برای اینه که بقیه فکر کنن ما با همیم ؛ تو مال منی نه اون کلفت
ارسلان : دهنت رو ببند ، اون کلفت نیست درست صحبت کن که ....
ارسلان : شقایق دیانا رو حل داد سمت آب نمیدونم چشه
....
دیانا : ارسلان بردم تو ماشین یه پتو بهم داد و برام بخاری رو زد و رفت سمت شقایق
ارسلان : برای دیانا بخاری رو زدم رفتم ببینم شقایق چش بود این کارو کرد
....
ارسلان : شقایق چرا این کارو کردی (با داد)
شقایق : میخوام تنها باهات حرف بزنم
ارسلان : همین جا بگو
شقایق :میشه بریم تو ماشین مهشاد
ارسلان :بریم
......
ارسلان : حالا بگو
شقایق : درسته من با متینم ولی رابطه ی من و متین همش فیک و فقط برای اینه که بقیه فکر کنن ما با همیم ؛ تو مال منی نه اون کلفت
ارسلان : دهنت رو ببند ، اون کلفت نیست درست صحبت کن که ....
۴.۸k
۱۰ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.