عشق پنهان
#عشق_پنهان
𝒑𝒂𝒓𝒕:𝟑𝟕
•───────────────•
با صدای تهیونگ چشامو باز کردم...دستمو گذاشتم رو سرمو اروم پاشدم نشستم رو تخت
تهیونگ:ا.ت..حالت خوبه
ا.ت:نمیدونم...سر درد دارم
تهیونگ:میخای بریم دکتر
ا.ت:نه خوب میشم
تهیونگ:بیا صبحونه بخور بعد بیا استراحت کن..لازم نیست بیای شرکت
باشه ای گفتم و از رو تخت بلند شدم
بعد از خوردن صبحونه تهیونگ خدافزی کرد و رفت
نمیدونستم چم شدع بود سرم داشت منفجر میشد... یه چندتا قرص انداختم و رفتم اتاقمو رو تخت دراز کشیدم
با اثرات قرصا ت اون حالت خابم برد!
با صدای باز شدن در و پیچیدن صدای تهیونگ اروم بلند شدم
در اتاقم باز شد و تهیونگ اومد تو
با حالت نگرانی دستشو گذاشت رو پیشونیم
تهیونگ:مطمئنی حالت خبه!؟
ا.ت:.ا..ارع خبم
تهیونگ:با این حالتی که تو داری حتا نمیتونم برم مهمونی
ا.ت:نه..نگران من نباش
اگه نری برات بد میشه...تو برو
تهیونگ:اخه...
ا.ت:لطفا اوپا...نگران من نباش
تهیونگ:چطوری ازم میخای تنهات بزارم
نفس عمیقی کشیدم و دستمو گذاشتم رو دستش
ا.ت:اوپا..من حالم خوبه
تو برو خب!
تهیونگ:باشه
ولی گرسنه نیستی
ا.ت:خودم پا میشم یچی درست میکنم ت برو
پوزخندی زد و گفت
تهیونگ:الان داری منو از خونه خدم بیرون مکینی؟
میرم اماده شم
از اتاقم رفت بیرون...
خنده ای کردم و پاشدم اتاقمو مرتب کردم
به سمت اشپزخونه حرکت کردم و چیزع سبکی امادع کردم تا بخورم
با صدای تهیونگ برگشتم سمتش
تهیونگ:چطور شدم؟
زبونم بند اومد بود
با استایل دارکش همع محوش میشدن
با تکون دادن دستش به خودم اومد
لبخند ضایعی زدم
ا.ت:اوپا...مراقب خدت باش دخترا ندوزدنت
با لبخند ادامه داد
تهیونگ:یعنی باور کنم اینقد خوشتیپ شدم
ا.ت:ا..ارع
تهیونگ:پس مراقب باش عاشقم نشی!
ا.ت:یاااا
تهیونگ:باشه...بانو من رفتم مراقب خودتون باشین
ا.ت:خدافز..
______چن ماه بعد*__________
با تهیونگ نشسته بودیم رو کاناپه و باهم فیلم میدیدیم این چن ماه برام عین برادر بود و شایدم یه چیزی بهتر از اینا...امروز بخاطر من نرفته بود شرکت و داشتیم باهم وقت میگذروندیم
که زنگ خونه بصدا دراومد
برگشتم سمت تهیونگ..خنده�ای کرد و گفت''من باز میکنم''بلند شد
بعد از چند دقیقه صدای داد دختری تو خونه پیچید با دلهرع بلند شدم که با دختری رو در رو شدم...با تعجب به تهیونگ و دختره زل زدم
دختره اشک ت چشاش جمع شد
دختره:تهیونگ
ینی باور کنم که بم خیانت کردی
ابرو هامو بالا انداختم...اینجا چخبر بود؟....
•───────────────•
شرط پارت بعد ۱۲ لایک
𝒑𝒂𝒓𝒕:𝟑𝟕
•───────────────•
با صدای تهیونگ چشامو باز کردم...دستمو گذاشتم رو سرمو اروم پاشدم نشستم رو تخت
تهیونگ:ا.ت..حالت خوبه
ا.ت:نمیدونم...سر درد دارم
تهیونگ:میخای بریم دکتر
ا.ت:نه خوب میشم
تهیونگ:بیا صبحونه بخور بعد بیا استراحت کن..لازم نیست بیای شرکت
باشه ای گفتم و از رو تخت بلند شدم
بعد از خوردن صبحونه تهیونگ خدافزی کرد و رفت
نمیدونستم چم شدع بود سرم داشت منفجر میشد... یه چندتا قرص انداختم و رفتم اتاقمو رو تخت دراز کشیدم
با اثرات قرصا ت اون حالت خابم برد!
با صدای باز شدن در و پیچیدن صدای تهیونگ اروم بلند شدم
در اتاقم باز شد و تهیونگ اومد تو
با حالت نگرانی دستشو گذاشت رو پیشونیم
تهیونگ:مطمئنی حالت خبه!؟
ا.ت:.ا..ارع خبم
تهیونگ:با این حالتی که تو داری حتا نمیتونم برم مهمونی
ا.ت:نه..نگران من نباش
اگه نری برات بد میشه...تو برو
تهیونگ:اخه...
ا.ت:لطفا اوپا...نگران من نباش
تهیونگ:چطوری ازم میخای تنهات بزارم
نفس عمیقی کشیدم و دستمو گذاشتم رو دستش
ا.ت:اوپا..من حالم خوبه
تو برو خب!
تهیونگ:باشه
ولی گرسنه نیستی
ا.ت:خودم پا میشم یچی درست میکنم ت برو
پوزخندی زد و گفت
تهیونگ:الان داری منو از خونه خدم بیرون مکینی؟
میرم اماده شم
از اتاقم رفت بیرون...
خنده ای کردم و پاشدم اتاقمو مرتب کردم
به سمت اشپزخونه حرکت کردم و چیزع سبکی امادع کردم تا بخورم
با صدای تهیونگ برگشتم سمتش
تهیونگ:چطور شدم؟
زبونم بند اومد بود
با استایل دارکش همع محوش میشدن
با تکون دادن دستش به خودم اومد
لبخند ضایعی زدم
ا.ت:اوپا...مراقب خدت باش دخترا ندوزدنت
با لبخند ادامه داد
تهیونگ:یعنی باور کنم اینقد خوشتیپ شدم
ا.ت:ا..ارع
تهیونگ:پس مراقب باش عاشقم نشی!
ا.ت:یاااا
تهیونگ:باشه...بانو من رفتم مراقب خودتون باشین
ا.ت:خدافز..
______چن ماه بعد*__________
با تهیونگ نشسته بودیم رو کاناپه و باهم فیلم میدیدیم این چن ماه برام عین برادر بود و شایدم یه چیزی بهتر از اینا...امروز بخاطر من نرفته بود شرکت و داشتیم باهم وقت میگذروندیم
که زنگ خونه بصدا دراومد
برگشتم سمت تهیونگ..خنده�ای کرد و گفت''من باز میکنم''بلند شد
بعد از چند دقیقه صدای داد دختری تو خونه پیچید با دلهرع بلند شدم که با دختری رو در رو شدم...با تعجب به تهیونگ و دختره زل زدم
دختره اشک ت چشاش جمع شد
دختره:تهیونگ
ینی باور کنم که بم خیانت کردی
ابرو هامو بالا انداختم...اینجا چخبر بود؟....
•───────────────•
شرط پارت بعد ۱۲ لایک
۱۰.۰k
۳۰ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.