نفرتی که تبدیل به عشق شد
نفرتی که تبدیل به عشق شد
P33
+ برای....ای..اینکه ...میخواستم فرار کنم
( ویو ا.ت)
جوابی نداد
ولی معنی این کاراش چی بود
مهربونم بود ولی در عین حال سرد بود
عصبانی بود ولی در عین حال خوشحال بود
چرا اینجوریه داره باعث میشه گیج بشم نمیدونم ولی دارم عاشقش میشم همش بهش فکر میکنم ... کاراش دیوونم میکنه
بعد از نیم ساعت از حموم اومدیم بیرون حوله به دورم پیچیده بودم دستم و گرفت و کمکم کرد تا برم لباس بپوشم درسته همین چند ساعت پیش دیده بودم ولی بازم ازش خجالت میکشیدم اینمه جلوش لباس بپوشم یا اون جلوم لباس بپوشم
دوباره دستم رو گرفت و کمکم که برم روی تخت دراز کشیدم اونم دراز و منو توی بغلش گرفت
_بهتری ؟
+ب..بله
_خوبه
چشماش رو بست و به خواب رفت
(پرش زمانی به فردا صبح ویو ا.ت)
از خواب بیدار شدم دیدم که ارباب نیست حتما پایین بود
_بیداری؟
+بله
اومد سمتم و دستم رو گرفت کشیدم سر تخت و براید بغلم کرد و برد جای دست شور
گذاشتم زمین و شیر رو باز کرد دستش رو زیر شیر برد و میخواست آب به صورتم بزنه
+خ...خودم ...م ...میکنم
_باشه هر جور راحتی
دستم و صورتم رو شستم که دوباره براید بغلم کرد و برم پایین
موقع پایین اومدن توی فکر این بودم این کاراش برای چیه
_به جای اینکه با خودت کلنجار بری ، سوال داری بلند بپرس
از کجا فهمید ؟؟!!
_هووم؟؟
+ن.نه
رفتیم و سر میز نشستیم منو روی پاهاش گذاشته جوری که پاهام دو طرف رون های بود
P33
+ برای....ای..اینکه ...میخواستم فرار کنم
( ویو ا.ت)
جوابی نداد
ولی معنی این کاراش چی بود
مهربونم بود ولی در عین حال سرد بود
عصبانی بود ولی در عین حال خوشحال بود
چرا اینجوریه داره باعث میشه گیج بشم نمیدونم ولی دارم عاشقش میشم همش بهش فکر میکنم ... کاراش دیوونم میکنه
بعد از نیم ساعت از حموم اومدیم بیرون حوله به دورم پیچیده بودم دستم و گرفت و کمکم کرد تا برم لباس بپوشم درسته همین چند ساعت پیش دیده بودم ولی بازم ازش خجالت میکشیدم اینمه جلوش لباس بپوشم یا اون جلوم لباس بپوشم
دوباره دستم رو گرفت و کمکم که برم روی تخت دراز کشیدم اونم دراز و منو توی بغلش گرفت
_بهتری ؟
+ب..بله
_خوبه
چشماش رو بست و به خواب رفت
(پرش زمانی به فردا صبح ویو ا.ت)
از خواب بیدار شدم دیدم که ارباب نیست حتما پایین بود
_بیداری؟
+بله
اومد سمتم و دستم رو گرفت کشیدم سر تخت و براید بغلم کرد و برد جای دست شور
گذاشتم زمین و شیر رو باز کرد دستش رو زیر شیر برد و میخواست آب به صورتم بزنه
+خ...خودم ...م ...میکنم
_باشه هر جور راحتی
دستم و صورتم رو شستم که دوباره براید بغلم کرد و برم پایین
موقع پایین اومدن توی فکر این بودم این کاراش برای چیه
_به جای اینکه با خودت کلنجار بری ، سوال داری بلند بپرس
از کجا فهمید ؟؟!!
_هووم؟؟
+ن.نه
رفتیم و سر میز نشستیم منو روی پاهاش گذاشته جوری که پاهام دو طرف رون های بود
۷.۰k
۱۵ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.