Part
Part ⁹²
ا.ت ویو:
دستام میلرزید از این حسی که درونم بود..لبای تهیونگ روی لبام نرم حرکت میکرد..باهاش همراه شدم..لبای گرم و داغش پوست لبم رو میسوزوند..چشمام روی هم افتاد و توی لذتی بیکران بوسه غرق شدم..تهیونگ لب پایینو به دندون گرفت و لبم بین دندون هاش اسیر شد..با جدا شدنش ازم کششی بینمون بود که دلم میخواست باز هم ببوستم..چشمام خمار و لبام خواهان یک بوسه دیگه بود..قفسه سینم از هیجان بالا و پایین میشد..دست تهیونگ که فکم رو دربر گرفته بود آزاد شد..اون یکی دستش از دور کمرم باز شد..دوتا دستاش به سرشونه هام رسید..هردو شونمو گرفت و سمت در هدایت کرد
تهیونگ:برو داخل..سردت میشه
هنوز از اون بوسه سرخ بودم و با این حرفش سرخ تر شدم..لب پایینمو گزیدم و سرم رو تکون دادم و رفتم داخل اتاق..با بدنی گر گرفته سمت چمدونم رفتم که صبح یکی از خدمتکارا اورده بود بالا..در چمدون رو باز کردم و لباس هارو داخل کمد جا دادم..یکی از لباس هارو انتخاب کردم و پوشیدم..از کلوزت روم بیرون اومدم ولی تهیونگ رو نديدم و احتمال دادم هنوز داخل بالکن باشه..نگاهمو از بالکن گرفتم و سمت تخت رفتم و روپوش حریر لباسم رو روی تخت گذاشتم تا بعدا بپوشم..سمت اون یکی کیفم رفتم و لوازمم رو روی میز چیدم..کمی هم ارایش کردم و موهامو باز گذاشتم که توی همون موقع پرده ها کنار رفتن و تهیونگ وارد اتاق شد..نگاهمو بهش دادم..سرتا پامو نگاه کرد و بدون هیچ حرفی رفت داخل حمام..روی صندلی جلوی میز ارایش نشسته بودم و نگاه به بقیه وسایلی که مال تهیونگ بود نگاه میکردم..در حمام باز شد و تهیونگ از حمام در اومد..از داخل اینه نگاهش کردم..فقط یه حوله دور پایین تنش پیچیده شده بود..سریع نگاهمون ازش گرفتم و فکر کنم سرخ شده بودم اونم برای بار هزارم..دیگه نگاهمو بلند نکردم و باز به وسایل روی میز نگاه کردم..دستی از کنار سرم به سمت وسایل روی میز رفت..انقدر محو وسایل شده بودم که ترسیدم و جیغ خفیفی کشیدم..صدای خنده های ضعیفشو از پشت گوشم شنیدم..نفسای گرمش به گردن میخور و باعث میشد بدنم مور مور بشه..از داخل اینه نگاه تهیونگ کردم که ردی از خنده روی لباش بود..پشت سرم ایستاده بود و دستشو دراز کرده بود و ادکلن مشکی رنگش رو که از قبل بوش کرده بودم رو برداشت..بوی خیلی خاصی داشت..تلخ..تند..خیلی بوی خوبی میداد
روی صندلی چرخیدم و نگاهش کردم..یه پیرهن راحتی کرمی پوشیده بود و شلوارش هم همرنگ پیرهنش بود..موهاش توی صورتش ریخته شده بود و کمی هم خیس بود..
تهیونگ:بیا بریم پایین
نگاه موهاش کردم گفتم
ا.ت:و..ولی موهات هنوز خیسه
تهیونگ دیت تو موهاش کشید گفت
تهیونگ:چیزی شده
از جام بلند شدم
ا.ت:ولی هنوز کمی نم داره
گوشه لبای تهیونگ کمی به بالا کشیده شد
تهیونگ:...
ادامه دارد 🍷
ا.ت ویو:
دستام میلرزید از این حسی که درونم بود..لبای تهیونگ روی لبام نرم حرکت میکرد..باهاش همراه شدم..لبای گرم و داغش پوست لبم رو میسوزوند..چشمام روی هم افتاد و توی لذتی بیکران بوسه غرق شدم..تهیونگ لب پایینو به دندون گرفت و لبم بین دندون هاش اسیر شد..با جدا شدنش ازم کششی بینمون بود که دلم میخواست باز هم ببوستم..چشمام خمار و لبام خواهان یک بوسه دیگه بود..قفسه سینم از هیجان بالا و پایین میشد..دست تهیونگ که فکم رو دربر گرفته بود آزاد شد..اون یکی دستش از دور کمرم باز شد..دوتا دستاش به سرشونه هام رسید..هردو شونمو گرفت و سمت در هدایت کرد
تهیونگ:برو داخل..سردت میشه
هنوز از اون بوسه سرخ بودم و با این حرفش سرخ تر شدم..لب پایینمو گزیدم و سرم رو تکون دادم و رفتم داخل اتاق..با بدنی گر گرفته سمت چمدونم رفتم که صبح یکی از خدمتکارا اورده بود بالا..در چمدون رو باز کردم و لباس هارو داخل کمد جا دادم..یکی از لباس هارو انتخاب کردم و پوشیدم..از کلوزت روم بیرون اومدم ولی تهیونگ رو نديدم و احتمال دادم هنوز داخل بالکن باشه..نگاهمو از بالکن گرفتم و سمت تخت رفتم و روپوش حریر لباسم رو روی تخت گذاشتم تا بعدا بپوشم..سمت اون یکی کیفم رفتم و لوازمم رو روی میز چیدم..کمی هم ارایش کردم و موهامو باز گذاشتم که توی همون موقع پرده ها کنار رفتن و تهیونگ وارد اتاق شد..نگاهمو بهش دادم..سرتا پامو نگاه کرد و بدون هیچ حرفی رفت داخل حمام..روی صندلی جلوی میز ارایش نشسته بودم و نگاه به بقیه وسایلی که مال تهیونگ بود نگاه میکردم..در حمام باز شد و تهیونگ از حمام در اومد..از داخل اینه نگاهش کردم..فقط یه حوله دور پایین تنش پیچیده شده بود..سریع نگاهمون ازش گرفتم و فکر کنم سرخ شده بودم اونم برای بار هزارم..دیگه نگاهمو بلند نکردم و باز به وسایل روی میز نگاه کردم..دستی از کنار سرم به سمت وسایل روی میز رفت..انقدر محو وسایل شده بودم که ترسیدم و جیغ خفیفی کشیدم..صدای خنده های ضعیفشو از پشت گوشم شنیدم..نفسای گرمش به گردن میخور و باعث میشد بدنم مور مور بشه..از داخل اینه نگاه تهیونگ کردم که ردی از خنده روی لباش بود..پشت سرم ایستاده بود و دستشو دراز کرده بود و ادکلن مشکی رنگش رو که از قبل بوش کرده بودم رو برداشت..بوی خیلی خاصی داشت..تلخ..تند..خیلی بوی خوبی میداد
روی صندلی چرخیدم و نگاهش کردم..یه پیرهن راحتی کرمی پوشیده بود و شلوارش هم همرنگ پیرهنش بود..موهاش توی صورتش ریخته شده بود و کمی هم خیس بود..
تهیونگ:بیا بریم پایین
نگاه موهاش کردم گفتم
ا.ت:و..ولی موهات هنوز خیسه
تهیونگ دیت تو موهاش کشید گفت
تهیونگ:چیزی شده
از جام بلند شدم
ا.ت:ولی هنوز کمی نم داره
گوشه لبای تهیونگ کمی به بالا کشیده شد
تهیونگ:...
ادامه دارد 🍷
- ۱۳.۶k
- ۱۳ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط