Part
Part ⁹⁴
ا.ت ویو:
با باز شدن در و صدای قدم های پا فهمیدم کسی وارد سالن شده..جایی نشسته بودم که پشتمون به در اصلی بود و باید میچرخیدی تا اون فرد رو ببینی..با کشیده شدن صندلی کنارم نگاهم به فردی که پشت صندلی ایستاده بود کشیده شد..درست فکر میکردم اون جونگ کوک بود
کوک:ببخشید بابت تاخیر
اقای کیم لبخندی بهش زد گفت
پدر:بشینید
جیمین هم میز رو دور زد و کنار اون پسر جوونه و روبروی جونگ کوک نشست..نگاهمو از جیمین گرفتم و دوباره به اون پسره دادم..تهیونگ که متوجه نگاه خیره ام به اون پسره شده بود سمتم خم شد و در گوشم گفت
تهیونگ:چیزی شده؟
از تو فکر بیرون اومدم و نگاهش مردم..اروم گفتم
ا.ت:نه چیزی نیست
تهیونگ اخمی کرد گفت
تهیونگ:پس چرا اینجوری بهش خیره شدی..
لبمو از داخل به دندون گرفتم که پوزخندی زد گفت
تهیونگ:ته مین..برادر ناتنیم
با فهمیدن این موضوع سرم رو تکون دادم و نگاه همون پسره که تازه فهمیده بودم اسمش ته مینه کردم
تهیونگ صاف شد و شروع کرد به خوردن صبحونه..دست از نگاه کردن برداشتم و مشغول خوردن شدم..بعد از اتمام صبحونه داخل اتاق نشیمن بودیم..اقای کیم روی یکی از کاناپه ها درحالی که قهوه میخورد روز نامهای هم دستش بود..اقای کیم خیلی نوستالژیک بودن و منم خیلی خوشم اومده بود از این رفتارش..تهیونگ هم روی یکی از کاناپه ها نشسته بود و کتاب میخوند..واقعا خانواده نوستالژیکی بودن..همونجور که از پنجره های بزرگ سالن نشیمن در حال نگاه کردن به حیاط عمارت بودم و اروم قدم برمیداشتم..صدای قدم های ارومم توی سالن میپیچید..دست از نگاه کردن از منظره بیرون برداشتم و سمت دیگه ای از سالن رفتم..همه جا غرق در سکوت بود و با صدای قدم های من شکسته میشد..راهمو سمت جایی که تهیونگ نشسته بود کج کردم..با قدم های اروم خودمو بهش رسوندم..کنارش نشستم..نگاهشو از کتابی که داخل دستاش بود به من داد..نا خودگاه لبخندی بهش زدم..گوشه لبش سمت بالا متمایل شد..همون یه زره هم برام کافی بود تا دلم رو بدست بیاره..دوباره نگاه کتابش کرد و نفس عمیقی کشید..نگاهمو ازش گرفتم و به روبرو خیره شدم..حوصلم سررفته بود و کاری برای انجام دادن نداشتم..بدون اهمیت به چیزی سرم رو روی شونه تهیونگ گذاشتم..منتظر بودم قلبم با شدت خودشو به حصار دورش بکوبه اما اینطور نبود..اروم و ساکت بود..ارامش عجیبی داشتم..ارامشی که تا اون موقع تجربش نکره بودم..حس خیلی خوبی بود
ادامه دارد 🍷
ا.ت ویو:
با باز شدن در و صدای قدم های پا فهمیدم کسی وارد سالن شده..جایی نشسته بودم که پشتمون به در اصلی بود و باید میچرخیدی تا اون فرد رو ببینی..با کشیده شدن صندلی کنارم نگاهم به فردی که پشت صندلی ایستاده بود کشیده شد..درست فکر میکردم اون جونگ کوک بود
کوک:ببخشید بابت تاخیر
اقای کیم لبخندی بهش زد گفت
پدر:بشینید
جیمین هم میز رو دور زد و کنار اون پسر جوونه و روبروی جونگ کوک نشست..نگاهمو از جیمین گرفتم و دوباره به اون پسره دادم..تهیونگ که متوجه نگاه خیره ام به اون پسره شده بود سمتم خم شد و در گوشم گفت
تهیونگ:چیزی شده؟
از تو فکر بیرون اومدم و نگاهش مردم..اروم گفتم
ا.ت:نه چیزی نیست
تهیونگ اخمی کرد گفت
تهیونگ:پس چرا اینجوری بهش خیره شدی..
لبمو از داخل به دندون گرفتم که پوزخندی زد گفت
تهیونگ:ته مین..برادر ناتنیم
با فهمیدن این موضوع سرم رو تکون دادم و نگاه همون پسره که تازه فهمیده بودم اسمش ته مینه کردم
تهیونگ صاف شد و شروع کرد به خوردن صبحونه..دست از نگاه کردن برداشتم و مشغول خوردن شدم..بعد از اتمام صبحونه داخل اتاق نشیمن بودیم..اقای کیم روی یکی از کاناپه ها درحالی که قهوه میخورد روز نامهای هم دستش بود..اقای کیم خیلی نوستالژیک بودن و منم خیلی خوشم اومده بود از این رفتارش..تهیونگ هم روی یکی از کاناپه ها نشسته بود و کتاب میخوند..واقعا خانواده نوستالژیکی بودن..همونجور که از پنجره های بزرگ سالن نشیمن در حال نگاه کردن به حیاط عمارت بودم و اروم قدم برمیداشتم..صدای قدم های ارومم توی سالن میپیچید..دست از نگاه کردن از منظره بیرون برداشتم و سمت دیگه ای از سالن رفتم..همه جا غرق در سکوت بود و با صدای قدم های من شکسته میشد..راهمو سمت جایی که تهیونگ نشسته بود کج کردم..با قدم های اروم خودمو بهش رسوندم..کنارش نشستم..نگاهشو از کتابی که داخل دستاش بود به من داد..نا خودگاه لبخندی بهش زدم..گوشه لبش سمت بالا متمایل شد..همون یه زره هم برام کافی بود تا دلم رو بدست بیاره..دوباره نگاه کتابش کرد و نفس عمیقی کشید..نگاهمو ازش گرفتم و به روبرو خیره شدم..حوصلم سررفته بود و کاری برای انجام دادن نداشتم..بدون اهمیت به چیزی سرم رو روی شونه تهیونگ گذاشتم..منتظر بودم قلبم با شدت خودشو به حصار دورش بکوبه اما اینطور نبود..اروم و ساکت بود..ارامش عجیبی داشتم..ارامشی که تا اون موقع تجربش نکره بودم..حس خیلی خوبی بود
ادامه دارد 🍷
- ۱۸.۹k
- ۱۴ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۵۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط