فیک: پرنسس مافیا Part:21
فیک: پرنسس مافیا Part:21
_:ا.ت یادت نرفته که
+:نه یادم نرفته بریم(لبخند)
_:بریم
با تهیونگ رفتیم حاضر شدیم رفتیم برای خرید
(فلش بک به پنج ساعت بعد)
+:تهیونگ خسته نشدییییییی
_:نه تازه کم هم هست
+:اوکی حالا نوبت منه که خرید کنمممممم
_:باشه بریم ببینیم چی میخوای
+:والا به اندازه تو خرید نمی کنم یه نگاه به دست بادیگارد ها بکن
_:چقدر حرف میزنی برو ببینم چی میخوای
+:اوکی
(فلش بک به شش ساعت بعد)
_:ا.ت من پدرم در آمد بیا بریم باید بریم فردا داریم میریم مسافرت
+:وایییییییی راست میگی زود باش بریمممممم
رسیدیم خونه ساعت ۶:۱۲ بود ساعت 9شام میخوریم پس میتونم یکم استراحت کنم سریع رفتم تو اتاق لباسم قبل اینکه تهیونگ بیاد عوض کردم پریدم رو تخت گوشیم رو گذاشتم رو ساعت تا بیدارم کنه گرفتم خوابیدم.......
خوابیده بودم که تخت بالا پایین شد یکم غَلط خوردم و چیزی که مقابلم بود رو بغل کردم خوابیدم چقدر نرم بود بوی خوبی میداد دوباره گرفتم خوابیدم........................
با صدای مزخرف یه چیز از خواب بیدار شدم
_:ا.ت یادت نرفته که
+:نه یادم نرفته بریم(لبخند)
_:بریم
با تهیونگ رفتیم حاضر شدیم رفتیم برای خرید
(فلش بک به پنج ساعت بعد)
+:تهیونگ خسته نشدییییییی
_:نه تازه کم هم هست
+:اوکی حالا نوبت منه که خرید کنمممممم
_:باشه بریم ببینیم چی میخوای
+:والا به اندازه تو خرید نمی کنم یه نگاه به دست بادیگارد ها بکن
_:چقدر حرف میزنی برو ببینم چی میخوای
+:اوکی
(فلش بک به شش ساعت بعد)
_:ا.ت من پدرم در آمد بیا بریم باید بریم فردا داریم میریم مسافرت
+:وایییییییی راست میگی زود باش بریمممممم
رسیدیم خونه ساعت ۶:۱۲ بود ساعت 9شام میخوریم پس میتونم یکم استراحت کنم سریع رفتم تو اتاق لباسم قبل اینکه تهیونگ بیاد عوض کردم پریدم رو تخت گوشیم رو گذاشتم رو ساعت تا بیدارم کنه گرفتم خوابیدم.......
خوابیده بودم که تخت بالا پایین شد یکم غَلط خوردم و چیزی که مقابلم بود رو بغل کردم خوابیدم چقدر نرم بود بوی خوبی میداد دوباره گرفتم خوابیدم........................
با صدای مزخرف یه چیز از خواب بیدار شدم
۷.۰k
۰۹ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.