پارت 2
پارت 2
فیک=پدر به دخترش تجاوز میکنه
از زبان رادمی
که یونا جونگ کوک پدرش رو حل داد و سر جونگ کوک خورد به زمین و خون اومد و بیهوش شد و یونا فرار کردو زنک زد به پلیس...
علامت پلیس¶
+الو سلام من یونا هستم
¶به فرمایید
+خواستم بگم که...
بابای ناتنیه بهم تجاوز میکنه حتی فیلمش رو دارم
¶ادرس خونتون رو بدید بیایم اونجا
+چشم حتما
از زبان رادمی
یونا ادرس رو داد و پلیس رسید خونه ی یونا و یونا فیلم رو به پلیس نشون داد و پلیس گفت...
¶پدرتون کجاست تا ما به جرم تجاوز دست گیرش کنیم
+داخل اتاق هست حلش دادم سرش خورد به زمین یه کوچولو خون اومد
¶پس شماهم باما بیاید کلانتری
+چ چ چرا من که کاری نکردم
¶میدونیم ولی شماهم باید بیاین
+ چ چ چشم
از زبان رادمی
یونا و پدر ناتنیش رفتن به کلانتری و یونا قشنگ همه چیزو توضیح داد برای پلیس و پلیس پدر ناتنیه یونا رو انداختن زندان برای 2 سال حبس
خلاصه 1سال از زندان پدر یونا گذشت و یونا خیلی خوشحال بود که پدر ناتنیش زندانه اما به زودی آزاد میشه مادر یونا بالاخره حرف یونا رو باور کرد و کلی از یونا معذرت خواهی کرد و مادر یونا به یونا گفت...
&وقتی اون عوضی از زندان آزاد شد ازش تلاق میگیرم
+باشه مامان کاره خیلی خوبی میکنی
ممنون که درکم میکنی مامانی
&😘
از زبان رادمی
2 سال حبس پدر ناتنیه یونا تموم شد و پدر ناتنیه یونا رفت خونه ی یونا و مادرش در رو کوبید و داد میزد و میگفت...
-درو باز کنید وگرنه میکشمتون
&عمرن درو باز کنم عوضی
-پس بزور درو باز میکنم
از زبان رادمی
پدر ناتنیه یونا بهتره بگیم جونگ کوک رفت یه داس برداشت و درو شکوند و رفت داخل که یونا رو با خودش ببره که مادر یونا گفت...
شرط داره برای پارت 3
5 لایک و 5 کامنت ممنون:)🧡
فیک=پدر به دخترش تجاوز میکنه
از زبان رادمی
که یونا جونگ کوک پدرش رو حل داد و سر جونگ کوک خورد به زمین و خون اومد و بیهوش شد و یونا فرار کردو زنک زد به پلیس...
علامت پلیس¶
+الو سلام من یونا هستم
¶به فرمایید
+خواستم بگم که...
بابای ناتنیه بهم تجاوز میکنه حتی فیلمش رو دارم
¶ادرس خونتون رو بدید بیایم اونجا
+چشم حتما
از زبان رادمی
یونا ادرس رو داد و پلیس رسید خونه ی یونا و یونا فیلم رو به پلیس نشون داد و پلیس گفت...
¶پدرتون کجاست تا ما به جرم تجاوز دست گیرش کنیم
+داخل اتاق هست حلش دادم سرش خورد به زمین یه کوچولو خون اومد
¶پس شماهم باما بیاید کلانتری
+چ چ چرا من که کاری نکردم
¶میدونیم ولی شماهم باید بیاین
+ چ چ چشم
از زبان رادمی
یونا و پدر ناتنیش رفتن به کلانتری و یونا قشنگ همه چیزو توضیح داد برای پلیس و پلیس پدر ناتنیه یونا رو انداختن زندان برای 2 سال حبس
خلاصه 1سال از زندان پدر یونا گذشت و یونا خیلی خوشحال بود که پدر ناتنیش زندانه اما به زودی آزاد میشه مادر یونا بالاخره حرف یونا رو باور کرد و کلی از یونا معذرت خواهی کرد و مادر یونا به یونا گفت...
&وقتی اون عوضی از زندان آزاد شد ازش تلاق میگیرم
+باشه مامان کاره خیلی خوبی میکنی
ممنون که درکم میکنی مامانی
&😘
از زبان رادمی
2 سال حبس پدر ناتنیه یونا تموم شد و پدر ناتنیه یونا رفت خونه ی یونا و مادرش در رو کوبید و داد میزد و میگفت...
-درو باز کنید وگرنه میکشمتون
&عمرن درو باز کنم عوضی
-پس بزور درو باز میکنم
از زبان رادمی
پدر ناتنیه یونا بهتره بگیم جونگ کوک رفت یه داس برداشت و درو شکوند و رفت داخل که یونا رو با خودش ببره که مادر یونا گفت...
شرط داره برای پارت 3
5 لایک و 5 کامنت ممنون:)🧡
۷.۲k
۳۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.