Part

Part : 3

ویو ات
با اون همه سردی و غمی که داشتم نمیدونستم چیکار کنم واقعا گیج بودم زندگیم تو ۲ دقیقه خراب شد فقط تو ۲ دقیقه از بین رفت خیلی برام شک آور بود برعکس داداشم ( اسمشو بهم بگین تو کامنت)
که خیلی ریلکس بود من داشتم میمردم
_ ات ببین باید یه واقعیت رو بهت بگم آبجی
+ هوم می‌شنوم
_ ببین آبجی ما الان نه پدری داریم نه مادری و نه سرپناهی از الان به بعد مجبوریم کاری کنیم که خودمون رو زنده نگه داریم تا از پا نیوفتیم زندگی همینه روزی سختیایی داره و روزایی خوبی هم داره ما باید در هر شرایطی آماده هر اتفاقی باشیم خب؟
+ منظورت چیه داداش
_ تو واقعا هنوز بچه ای ولی تا کی باید یه روزی بزرگ شب و با واقعیت رو به رو بشی خب
+ هوم باش
_ الآنم پاشو به راهمون ادامه بدیم
+ ولی الان ما کم شدیم هر چقدر داریم داره میریم انگار دور خودمون میچرخیم فایده ای نداره که

_ خب الان میگی چیکار کنیم
+ بیا یکم فکر کنیم که چجوری به راه اصلی برسیم _
_ ات تو چقدر میتونی سختی بکشی و صبور باشی ؟
+ خیلی خیلی چطور
_ خب ببین باید خیلی بیشتر قوی باشی چون نمی‌دونیم که قرارع چی بشه شاید بخوام برم خارج از کشور برا پول درآوردن
+ ولی تو که پاسپورت نداری
_ قاچاق میرم
+ ولی خطر ناکه بعدشم من چی میشم
_ تو میری.......


مردم از بس گفتم درخواستی بدین
دیدگاه ها (۰)

وقتی روت کراشه ( درخواستی) ویو اتامروز یه مراسم خیلی مهمی دا...

Part 4 ,ویو ات با حرفی که مینگو زد واقعا تو شک بودم اون بهم ...

هوففف چان ترسوندیم چرا نگفتی میای برات چیزی حاضر کنم _ اشکال...

یه کوشولو بصبرین تا فیک و سناریو بدم😂😑

دو پارتی از هیوجین: (وقتی برادر ناتنیته....)هیوجین: هوم...در...

MY SPY / p. 4

جیمین فیک زندگی پارت ۷۷#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط