ویو ات
ویو ات
رفتم پایین دیدم دارن صبحانه میخورن من هم رفتم پایین
~دخترم من خیلی کنجکاو شدم کجا میخوای بری
ات: همین که بابام بدونه کافیه ولی بهتون میگم امروز با دوستام میرم کافه و بعد باشگاه و بعد میریم شهر بازی بعد میریم خونه یکی از دوستام نگاه فیلم ترسناک میکنیم غذا درست میکنیم.....
~پس خوش بگذرونیه دوستات که دخترن نه
ات: آره
ب ات: دخترم بهتره صبحانت رو بخوری (یعنی اشاره به عموش که کم ازش سوال بپرس)
ات: عمو تهیونگ رفت
~آره اونم با دوستاش رفت باشگاه
ات: اها اکی
ادمین: چند هفته قبل ات و لانا با چند تا از دوستای جدیدشون تصمیم گرفتن باهم برن باشگاه کافه و خونه فیلم ترسناک ببینن هم برن شهر بازی
رفتم پایین دیدم دارن صبحانه میخورن من هم رفتم پایین
~دخترم من خیلی کنجکاو شدم کجا میخوای بری
ات: همین که بابام بدونه کافیه ولی بهتون میگم امروز با دوستام میرم کافه و بعد باشگاه و بعد میریم شهر بازی بعد میریم خونه یکی از دوستام نگاه فیلم ترسناک میکنیم غذا درست میکنیم.....
~پس خوش بگذرونیه دوستات که دخترن نه
ات: آره
ب ات: دخترم بهتره صبحانت رو بخوری (یعنی اشاره به عموش که کم ازش سوال بپرس)
ات: عمو تهیونگ رفت
~آره اونم با دوستاش رفت باشگاه
ات: اها اکی
ادمین: چند هفته قبل ات و لانا با چند تا از دوستای جدیدشون تصمیم گرفتن باهم برن باشگاه کافه و خونه فیلم ترسناک ببینن هم برن شهر بازی
- ۳.۰k
- ۲۵ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط