سناریو
سناریو
وقتی رفتی حموم ولی یهو اعضا در رو باز میکنن*درخواستی*
نامجون:ات ببخشید حواسم نبود نمیدونستم حمامی
ات:ناجوننننننننننن
جین:ب.ببخشید هیچی ندیدم خدافز
ات:ایییی خدااااااا
هوسوک:به جان تو هیچی ندیدم
ات:آههه گادددد منو مهو کننننن
یونگی:ببخشید تازه از خواب پاشدم
ات:خوب انقدر نخوابببب برای اینکه حواست باشههههههه
جیمین:ات چه بدنی داری
ات:میامم دهنت رو....
جیمین:بی تر ادب ببند
تهیونگ:جووون ات چه بدنی داری نظرت چیه*همینطوری نگات میکرد*
ات:تهیونگ نزدیک من نیا
تهیونگ:دیگه دیره......
جونگکوک:ببخشید بهت شیر موز میدوم فقط منو نزن
ات:برو گمشو بیرون بیتربیت
لایک و کامنت یادتون نره باباییی
وقتی رفتی حموم ولی یهو اعضا در رو باز میکنن*درخواستی*
نامجون:ات ببخشید حواسم نبود نمیدونستم حمامی
ات:ناجوننننننننننن
جین:ب.ببخشید هیچی ندیدم خدافز
ات:ایییی خدااااااا
هوسوک:به جان تو هیچی ندیدم
ات:آههه گادددد منو مهو کننننن
یونگی:ببخشید تازه از خواب پاشدم
ات:خوب انقدر نخوابببب برای اینکه حواست باشههههههه
جیمین:ات چه بدنی داری
ات:میامم دهنت رو....
جیمین:بی تر ادب ببند
تهیونگ:جووون ات چه بدنی داری نظرت چیه*همینطوری نگات میکرد*
ات:تهیونگ نزدیک من نیا
تهیونگ:دیگه دیره......
جونگکوک:ببخشید بهت شیر موز میدوم فقط منو نزن
ات:برو گمشو بیرون بیتربیت
لایک و کامنت یادتون نره باباییی
۴۰.۲k
۱۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.