(پارت هشتم)
(پارت هشتم)
جیمین: خوبی عزیزم
ات:(سرفه کرد و رنگش مثل مرده ها شده) ار.. اره
(کوک اومد سمتشون)
کوک: ولی تو سرما خوردی
جیمین: ببا بریم بالا
ات: اوم
(جیمین و ات رفتن بالا جیمین در اتاق رو باز کرد و رفتن تو ک ات گفت)
ات: جیمین میخام برم حموم(بی جون)
جیمین: اوکی بیا من کمکت میکنم خودتو بشوری
ات: ها ولی(ترس)
جیمین: نگران نباش کاریت ندارم
ات: خب... باشه
(جیمین لباس ات رو دراورد و بردش تو حمام و وان اب رو پر کرد و توش گل رز و کراکت انداخت و اروم کمک ات کردک بره تو وان چون نمیتونست پاهاشو خیلی باز کنه بعد جیمین اروم شروع کرد بدن ات رو شست و بعد موهای ات رو بعد بلندش کرد و همه جای بدن ات رو شست و بعدش ات رو برد بیرون از حمام و بهش حوله داد ات رو با حوله جلوی اینه نشستوند و
موهای ات رو خشک کرد بعد لباس های ات رو از کشوی ات در اورد و کمک ات کرد تا بپوشه (لباس ات یه شلوارک سفید راحتی مخملی و یه تاپ سفید مخملی)
(بعدش رفتن پایین و جیمین و ته رفتن خوراکی اوردن و کوک هم ات نشستوند رو پاش و به لب ات ی بوسه کوچیک زد)
(بعد باهم خوراکی خوردن که ات دوتا پشت سر هم اتسه کرد و بینیشو کشید)
ته: عزیزم سرما خوردی
جیمین: اره باید استراحت کنی
ات: ولی یکم دیگه بازی کنیــ
(_اخم)
ات: باشه(ناراحت مظلوم)
(شرایط برای پارت بعدی15تا لایکک)
(توروخدا زود نرسونید خسته شدم)
جیمین: خوبی عزیزم
ات:(سرفه کرد و رنگش مثل مرده ها شده) ار.. اره
(کوک اومد سمتشون)
کوک: ولی تو سرما خوردی
جیمین: ببا بریم بالا
ات: اوم
(جیمین و ات رفتن بالا جیمین در اتاق رو باز کرد و رفتن تو ک ات گفت)
ات: جیمین میخام برم حموم(بی جون)
جیمین: اوکی بیا من کمکت میکنم خودتو بشوری
ات: ها ولی(ترس)
جیمین: نگران نباش کاریت ندارم
ات: خب... باشه
(جیمین لباس ات رو دراورد و بردش تو حمام و وان اب رو پر کرد و توش گل رز و کراکت انداخت و اروم کمک ات کردک بره تو وان چون نمیتونست پاهاشو خیلی باز کنه بعد جیمین اروم شروع کرد بدن ات رو شست و بعد موهای ات رو بعد بلندش کرد و همه جای بدن ات رو شست و بعدش ات رو برد بیرون از حمام و بهش حوله داد ات رو با حوله جلوی اینه نشستوند و
موهای ات رو خشک کرد بعد لباس های ات رو از کشوی ات در اورد و کمک ات کرد تا بپوشه (لباس ات یه شلوارک سفید راحتی مخملی و یه تاپ سفید مخملی)
(بعدش رفتن پایین و جیمین و ته رفتن خوراکی اوردن و کوک هم ات نشستوند رو پاش و به لب ات ی بوسه کوچیک زد)
(بعد باهم خوراکی خوردن که ات دوتا پشت سر هم اتسه کرد و بینیشو کشید)
ته: عزیزم سرما خوردی
جیمین: اره باید استراحت کنی
ات: ولی یکم دیگه بازی کنیــ
(_اخم)
ات: باشه(ناراحت مظلوم)
(شرایط برای پارت بعدی15تا لایکک)
(توروخدا زود نرسونید خسته شدم)
۱۴.۶k
۱۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.