(پارت 16)
(پارت 16)
کوک: بریم از ساعت ۳ بیرونیم
ات اهم
رقتن خونه و خوابیدن
(صبح)
کوک: عزیزم بیدار شو
ات: هوم اااا کوک ساعت چنده
کوک: ساعت ها اها هشتو نیم
ات: وای نه ساعت نه باید اونجاباشم کلی کاردارم
کوک: هاچی کجا باشی
ات: سالن گفتن امروز برم برا ناخن کاری که ببینن کارم خوبه
کوک: هااا من که بهت پول میدم کاردیگه چیه
ات: نه میدونم اخه حصلم سر میره تو خونه
کوک: اوک ولی مدیر مدلینگ سی کی گفت تا یک هفته وقت داری مدل جدید طراحی کنی
ات: وای نه اوکی مهمنی بعدا. اونمیه کاری میکنم
کوک: اوکی باشو بلشو تا دیرت نشده خودم میرسونمت
ات: اوک میرم حموم
کوک: باشه
ویو ات
(رفتم حموم اومدم یه استایل شیک و ساده زدم یه ارایش ساده و رفتم پایین با کوک صبحانه خوردیم بعدش کوک رفت اماده شد و من دوتا قهوه درست کردم که تو راه بخوریم)
کوک: همینجاست؟
ات: واااووو اره. چه خفنه از عکسش تره
کوک: اوممم برو دیگه کوچولو ی من دیرت نشه
ات: اوم خدافظ عزیزم
کوک:(لبخند)
ات ویو
وارد سالن شدم واقعا عالی بود یه خانمی اومد سمتم و راهنماییم کرد بدش یه خانم خیلی خوشگل اومد سمتم و گفت خوشبختم از دیدنتون
ات: اا منم همین طور
(علامت خانمه+)
+: چه خانم زیبایی
ات: اا خیلی ممنون
+: بفرمایین این میز شماست اینم وسایلتون هست
ات: فکر میکردم خودم باید وسیله هارو بخرم
+: خب فکر کنم نمیدونستین اقای جئون اینهارو براتون خریدم
ات: چی کوک وای از دست تو
+: خب ایشون اولین مشتری شما هستن
ات: خیلی ممنون
(بعدش کلؤی مشتری دیگه هم ناخناشون تموم شد و ساعت هفت غروی بود تایم کاری تموم شده بود بلند شدم وسایلم رو جمع کردم و رفتم پیش اون خانمه که ببینم کارمو دوست داشته یا نه)
+: اا ات عزیزم تو واقعا کارت هالیه همه مشتریا برای طرح بعدی شونم از تو وقت خاستن
ات: خوشحالم که راضی هستین گفتم که کارم خیلی خوبه
+: البطه خسته نباشین میخاین برسونمتون
ات: نه خیلی ممنون کوک میاد دنبالم
+: باشه بس فعلا
ات: خداحافظ
(رفتم پایین کوک اومده بود سوار شدم و ماجرای امروز رو تعری فکردم و بابت وسایلا ازش تشکر کردم)
کوک: عزیزم میخای بریم رستوران و جشن بگیریم
ات:.چی باشهه بریم(خوشحال)
(رفتیم شام خوردیم و بعدش فتیم خونت)
کوک: بریم از ساعت ۳ بیرونیم
ات اهم
رقتن خونه و خوابیدن
(صبح)
کوک: عزیزم بیدار شو
ات: هوم اااا کوک ساعت چنده
کوک: ساعت ها اها هشتو نیم
ات: وای نه ساعت نه باید اونجاباشم کلی کاردارم
کوک: هاچی کجا باشی
ات: سالن گفتن امروز برم برا ناخن کاری که ببینن کارم خوبه
کوک: هااا من که بهت پول میدم کاردیگه چیه
ات: نه میدونم اخه حصلم سر میره تو خونه
کوک: اوک ولی مدیر مدلینگ سی کی گفت تا یک هفته وقت داری مدل جدید طراحی کنی
ات: وای نه اوکی مهمنی بعدا. اونمیه کاری میکنم
کوک: اوکی باشو بلشو تا دیرت نشده خودم میرسونمت
ات: اوک میرم حموم
کوک: باشه
ویو ات
(رفتم حموم اومدم یه استایل شیک و ساده زدم یه ارایش ساده و رفتم پایین با کوک صبحانه خوردیم بعدش کوک رفت اماده شد و من دوتا قهوه درست کردم که تو راه بخوریم)
کوک: همینجاست؟
ات: واااووو اره. چه خفنه از عکسش تره
کوک: اوممم برو دیگه کوچولو ی من دیرت نشه
ات: اوم خدافظ عزیزم
کوک:(لبخند)
ات ویو
وارد سالن شدم واقعا عالی بود یه خانمی اومد سمتم و راهنماییم کرد بدش یه خانم خیلی خوشگل اومد سمتم و گفت خوشبختم از دیدنتون
ات: اا منم همین طور
(علامت خانمه+)
+: چه خانم زیبایی
ات: اا خیلی ممنون
+: بفرمایین این میز شماست اینم وسایلتون هست
ات: فکر میکردم خودم باید وسیله هارو بخرم
+: خب فکر کنم نمیدونستین اقای جئون اینهارو براتون خریدم
ات: چی کوک وای از دست تو
+: خب ایشون اولین مشتری شما هستن
ات: خیلی ممنون
(بعدش کلؤی مشتری دیگه هم ناخناشون تموم شد و ساعت هفت غروی بود تایم کاری تموم شده بود بلند شدم وسایلم رو جمع کردم و رفتم پیش اون خانمه که ببینم کارمو دوست داشته یا نه)
+: اا ات عزیزم تو واقعا کارت هالیه همه مشتریا برای طرح بعدی شونم از تو وقت خاستن
ات: خوشحالم که راضی هستین گفتم که کارم خیلی خوبه
+: البطه خسته نباشین میخاین برسونمتون
ات: نه خیلی ممنون کوک میاد دنبالم
+: باشه بس فعلا
ات: خداحافظ
(رفتم پایین کوک اومده بود سوار شدم و ماجرای امروز رو تعری فکردم و بابت وسایلا ازش تشکر کردم)
کوک: عزیزم میخای بریم رستوران و جشن بگیریم
ات:.چی باشهه بریم(خوشحال)
(رفتیم شام خوردیم و بعدش فتیم خونت)
۸.۵k
۱۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.