part

part13:
خواستم برم تو اتاق جونگ کوک از پله ها آروم رفتم بالا تا به اتاق جونگ کوک رسیدم آروم در باز کردم دیدم لورا با لباس زیر خوابه اما جونگ کوک نیسس تعجب کردم چرا نیسس تو خونه ام که نیس رفتم جلوتر کشوهای جونگ کوک باز کردم میخواستم چیزی پیدا کنم بر علیه اش باشه و ازش خلاص شم همه جا رو گشتم اما هیچی به هیچی
با صدای کسی به خودم اومدم خواستم ببینم صدا از کجا میاد صدا رو دنبال کردم تا رسیدم به دفتر جونگ کوک یکم وایسادم تا بفهمم داره باکی حرف میزنه( مکالمه های تو اون اتاق)
 جونگ کوک: حتما باید این کار انجام بشه به هیچ وجه نباید کسی بفهمه
#:حتما همشونو به تایلند میفرستم امروز
جونگ کوک: آره خوبع
داشتم همشونو میشنیدم که در وا شد هیچی کشیدم که مرده جلو دهنموگرفت
#:هیسس جونگ کوک این وایساده بود داشت حرفای مارو گوش میکرد
 جونگ کوک با خونسردی گفت:بیارش تو و خودتم برو
 بعد اینکه منو آورد تو خودش رفت لرزه به تنم افتاد با لبخند به جونگ کوک گفتم:اع تو بیداری بودی ههه من داشتم اینجاها میگشتم(با لبخند ضایعه)
جونگکوک:که داشتی میگشتی مطمئنی؟
 ات:ا....ارع بابا (با لكنت)
داشتم از استرس میمردمم که جونگ کوک یه دفعه اسلحه رو سمتم گرف....
دیدگاه ها (۱۱)

part14:ات: توو تووو تو داری چیکار میکنیی میخوایی منو بکشیی(ب...

ماندن ها كوتاهند . . . . . !❤️.....#تتلو #محسن_چاووشی #فیلم ...

part12:دست تو دست میان پایین وقتی رسیدن به سالن گردن لورا کا...

رمان جدید داریم•ازدواج اجباریحمایتا بالا باشه میزارمخلاصه فی...

"سرنوشت "p,36...۱۰ مین بعد ....ا/ت : بریم تو ؟ سرده....کوک :...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط