ادامه
#ادامه
نفس کشیدمش عطر موهاشو نفس کشیدم عطر تنش نفس کشیدم
این برای من حتی فراتر از عشق بود من این دختر می پرستیدم میتونستم مثل یه بت همیشه بپرستمشو بهش سجده کنم
دستش دورم حلقه شده بود و من بیشتر محکم تر رو به خودم فشارش میدادم انگار هیچ کدوم نمیخواستیم از هم جدا بشیم
انگار اونم داشت عشق منو تجربه میکرد آهسته زمزمه کرد
_فکر نمی کردم اگر بیام اینجا به این خونه و دور بشم ازت انقد دلم برات تنگ بشه
دخترکه من داشت بلبل زبونی میکرد برای من حرفهایی میزد که جونمو می گرفت و دوباره منو زنده میکرد
با دستای بزرگم صورتش قاب گرفتم
و گفتم اتفاقی هر اتفاقی که افتاده فقط و فقط به خاطر اینه که تو حالت خوب باشه و زندگیت رو به راه...
سرشو تکون داد و گفت
_ اما من اینو نمیخوام
بدم میاد از این که بگم دلم پیش شوهر خواهرمه
اما شما کاری کردی که من نمیتونم دور از تو بمونم
میدونم دارم به خواهرم خیانت می کنم
میدونم آدم خیلی بدیم
اما عادت کردم که نزدیک شما باشم...
انگشتم روی لباش گذاشتم گفتم
هییس چیزی نگو این حرفارو نزن این خیانت نیست من و تو خیانت نمیکنیم
خواهش می کنم مثل بقیه فکر نکن خواهش می کنم حرفای اون روت تاثیری نذاره
باشه؟.
من و تو خیانت نمیکنیم
روی تخت نشوندمش خودم پایین تر درست روبروش نشستم
گفتم خوب به حرفام گوش کن ماهرو شاید آخرین باری باشه که به اینجا میام و یا حتی صورت تو میبینم
اما تو خوب میدونی که من چقدر تورو دوست دارم خوب میدونی که هیچ حسی به خواهرت نداشتم و ندارم خوب میدونی که حتی از خواهرت دوری میکردم که مبادا دلشو بیشتر بشکنم که مبادا نزدیکیم باعث بشه بیشتر بهم وابسته بشه
میدونم سنت کمه و درک این حرفها برات مشکل
میدونم دلت نازکه و از هر چیزی راحت میشکنه اما این روزا شاید خبرهایی به گوشت برسه که باعث بشه دلگیر بشی ناراحت بشی یا حتی از من دلت بشکنه اما باور کن هر کاری که کردم برای این بوده که تو ازاری نبینی
خواهش می کنم این حسی که الان به من داری هیچ وقت از بین نره باورکن من هیچ وقت هیچ کاری نمیکنم که تو دلگیر و آزرده بشی اما به خاطر اینکه آسیبی بهت نرسه مجبورم کاری کنم
هر چیزی که شنیدی به دل نگیر از من دلت نشکنه بهم قول میدی؟
🌹🍁
@khanzadehhe
😻☝️
نفس کشیدمش عطر موهاشو نفس کشیدم عطر تنش نفس کشیدم
این برای من حتی فراتر از عشق بود من این دختر می پرستیدم میتونستم مثل یه بت همیشه بپرستمشو بهش سجده کنم
دستش دورم حلقه شده بود و من بیشتر محکم تر رو به خودم فشارش میدادم انگار هیچ کدوم نمیخواستیم از هم جدا بشیم
انگار اونم داشت عشق منو تجربه میکرد آهسته زمزمه کرد
_فکر نمی کردم اگر بیام اینجا به این خونه و دور بشم ازت انقد دلم برات تنگ بشه
دخترکه من داشت بلبل زبونی میکرد برای من حرفهایی میزد که جونمو می گرفت و دوباره منو زنده میکرد
با دستای بزرگم صورتش قاب گرفتم
و گفتم اتفاقی هر اتفاقی که افتاده فقط و فقط به خاطر اینه که تو حالت خوب باشه و زندگیت رو به راه...
سرشو تکون داد و گفت
_ اما من اینو نمیخوام
بدم میاد از این که بگم دلم پیش شوهر خواهرمه
اما شما کاری کردی که من نمیتونم دور از تو بمونم
میدونم دارم به خواهرم خیانت می کنم
میدونم آدم خیلی بدیم
اما عادت کردم که نزدیک شما باشم...
انگشتم روی لباش گذاشتم گفتم
هییس چیزی نگو این حرفارو نزن این خیانت نیست من و تو خیانت نمیکنیم
خواهش می کنم مثل بقیه فکر نکن خواهش می کنم حرفای اون روت تاثیری نذاره
باشه؟.
من و تو خیانت نمیکنیم
روی تخت نشوندمش خودم پایین تر درست روبروش نشستم
گفتم خوب به حرفام گوش کن ماهرو شاید آخرین باری باشه که به اینجا میام و یا حتی صورت تو میبینم
اما تو خوب میدونی که من چقدر تورو دوست دارم خوب میدونی که هیچ حسی به خواهرت نداشتم و ندارم خوب میدونی که حتی از خواهرت دوری میکردم که مبادا دلشو بیشتر بشکنم که مبادا نزدیکیم باعث بشه بیشتر بهم وابسته بشه
میدونم سنت کمه و درک این حرفها برات مشکل
میدونم دلت نازکه و از هر چیزی راحت میشکنه اما این روزا شاید خبرهایی به گوشت برسه که باعث بشه دلگیر بشی ناراحت بشی یا حتی از من دلت بشکنه اما باور کن هر کاری که کردم برای این بوده که تو ازاری نبینی
خواهش می کنم این حسی که الان به من داری هیچ وقت از بین نره باورکن من هیچ وقت هیچ کاری نمیکنم که تو دلگیر و آزرده بشی اما به خاطر اینکه آسیبی بهت نرسه مجبورم کاری کنم
هر چیزی که شنیدی به دل نگیر از من دلت نشکنه بهم قول میدی؟
🌹🍁
@khanzadehhe
😻☝️
۱۳.۱k
۰۴ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.