pt 27
pt 27
pov=چندروز از اون اتفاق گذشته و تولد جونگکوکه و یونا داره با لنا حرف میزنه تلفنی
& گفتمکه میری پشت مبل و بعد تادا سوپرایزش میکنی
_ خیلی استرس دارم اگه اعتراف کنم ردم کنه چی؟ ناراحت میشه یا خوشحال؟ از سوپرایزم خوشش میاد ؟ تولدش خوب پیش میره؟ اوفففففف گیج شدم
& تو اول خونسردیتو حفظ کن همه جی خوب پیش میره مطمئن باش اها راستی باید یه همراه با خودت ببری ولی رو من حساب نکن که کلی کار ریخته رو سرم
_ پس کیو ببرم؟؟
& کی بهتر از تهیونگ
_ راستی میگی خدافظ من برم بهش زنگ بزنم
& فایتینگگگگ
درحال زنگ زدن به تهیونگ
_ الو تهیونگ شی یه کار مهم باهات دارم
* جانم بگو
_ میدونی که امروز تولد جونگکوکه و میخوام هم سوپرایزش کنم هم بهش اعتراف کنم
* اوو اره میدونم
_ من یه همراه میخواممیتونی باهام بیای لنا خیلی کار داره
*اوکیه امروز وقتم آزاده تولد رفیقمم هست چرا نیام
_ مرسیییییی من دیگه برم کیکو از قنادی بگیرم میام دنبالت
* باشه فقط مواظب باش
رفتم خودمو خوشگل کردمو بعد رفتم بیرونو سوار ماشینم شدم بعد رفتم کیکو از قنادی گرفتمو رفتم به سمت خونه تهیونگ و برداشتمش و باهم رفتیم به سمت محل کار جونگکوک
منشی= سلام خانم با آقای جئون کار داشتید؟
_ ببین منشی کیم امروز تولد جونگکوکه و یه روز مهمه همه کارمندارو ببر بیرون فقط خودت باش که شک نکنه منو تهیونگ میریم قایم بشیم که جونگکوکو سوپرایز کنیمگرفتی که چیشد سوتی ندیا
منشی= نگران نباشید من ردیفش میکنم
_ممنونم ازت
منشی= خواهش میکنم
_ تهیونگگگگگگگگگگ
* بلههههه چیشده
_ بدو الان میرسه
* باشه برو تو اتاق دیگه
_ رفتم توعم بیا
رفتیم اتاق جونگکوک و کیکو برداشتیم و منو تهیونگ پشت مبل قایم شدیم جونگکوکم الانا بود که برسه
_ تهیونگ هروقت با دست ۳ نشون دادم میپری هوا باشه؟
* هوف باشه
_ آفرین
* دختره پرو
_ ساکت باش الان میاد
که جونگکوک اومد تو و داشت با تلفن حرف میزد..
+ ارهگفتم که دختره رو چندروز دیگه به یه بهونه ای طلاق میدم
ادامه دارد....
pov=چندروز از اون اتفاق گذشته و تولد جونگکوکه و یونا داره با لنا حرف میزنه تلفنی
& گفتمکه میری پشت مبل و بعد تادا سوپرایزش میکنی
_ خیلی استرس دارم اگه اعتراف کنم ردم کنه چی؟ ناراحت میشه یا خوشحال؟ از سوپرایزم خوشش میاد ؟ تولدش خوب پیش میره؟ اوفففففف گیج شدم
& تو اول خونسردیتو حفظ کن همه جی خوب پیش میره مطمئن باش اها راستی باید یه همراه با خودت ببری ولی رو من حساب نکن که کلی کار ریخته رو سرم
_ پس کیو ببرم؟؟
& کی بهتر از تهیونگ
_ راستی میگی خدافظ من برم بهش زنگ بزنم
& فایتینگگگگ
درحال زنگ زدن به تهیونگ
_ الو تهیونگ شی یه کار مهم باهات دارم
* جانم بگو
_ میدونی که امروز تولد جونگکوکه و میخوام هم سوپرایزش کنم هم بهش اعتراف کنم
* اوو اره میدونم
_ من یه همراه میخواممیتونی باهام بیای لنا خیلی کار داره
*اوکیه امروز وقتم آزاده تولد رفیقمم هست چرا نیام
_ مرسیییییی من دیگه برم کیکو از قنادی بگیرم میام دنبالت
* باشه فقط مواظب باش
رفتم خودمو خوشگل کردمو بعد رفتم بیرونو سوار ماشینم شدم بعد رفتم کیکو از قنادی گرفتمو رفتم به سمت خونه تهیونگ و برداشتمش و باهم رفتیم به سمت محل کار جونگکوک
منشی= سلام خانم با آقای جئون کار داشتید؟
_ ببین منشی کیم امروز تولد جونگکوکه و یه روز مهمه همه کارمندارو ببر بیرون فقط خودت باش که شک نکنه منو تهیونگ میریم قایم بشیم که جونگکوکو سوپرایز کنیمگرفتی که چیشد سوتی ندیا
منشی= نگران نباشید من ردیفش میکنم
_ممنونم ازت
منشی= خواهش میکنم
_ تهیونگگگگگگگگگگ
* بلههههه چیشده
_ بدو الان میرسه
* باشه برو تو اتاق دیگه
_ رفتم توعم بیا
رفتیم اتاق جونگکوک و کیکو برداشتیم و منو تهیونگ پشت مبل قایم شدیم جونگکوکم الانا بود که برسه
_ تهیونگ هروقت با دست ۳ نشون دادم میپری هوا باشه؟
* هوف باشه
_ آفرین
* دختره پرو
_ ساکت باش الان میاد
که جونگکوک اومد تو و داشت با تلفن حرف میزد..
+ ارهگفتم که دختره رو چندروز دیگه به یه بهونه ای طلاق میدم
ادامه دارد....
۶.۲k
۱۱ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.