pt 26
pt 26
سرنوشت★
از اونجا رفتم بیرون افتادم زمین دیگه جون نداشتم جوراب شلواریم پاره شده بود همینطوری درحال گریه کردن بودم که رفتم به آبجو فروشی و برای خودم دوتا آبجو گرفتم و خوردم تو حالت مرز مستی و هوشیاری بودم تنها کسی که الان میتونستم بهش زنگ بزنم همون غریبه ای بود که حالمو خوب میکنه پس زنگ زدم به سوجون
@ الو جانم؟ کارم داشتی؟
_ سوجون ببخشید بهت این موقع زنگ زدم ولی بهت احتیاج دارم میتونی بیای دنبالم هیچکسیو ندارم و الان تقریبا دارم مست میشم
@ لوکیشن بفرست خودمو دو دقیقه رسوندم فقط از جات تکون نخور باشه؟
_ اوکی مرسی که هستی
@ لازم به تشکر نیست من الان میرسم
_ باش
ویو سوجون☆
وقتی رسیدم غرقش شدم که یهو انگار همه چیز یادم رفت اون لباس اون مدل موهاش اون اکسسوریاش اون آرایشش همه چیش بی نقص بود کم کم داشتم عاشق کسی میشدم که یبار توی زندگیم دیدمش
.
_ سوجون تویی؟
@ اره منم بلندشو بریم
_ نمیتونم بلند شم
@ باشه پس بغلت میکنم
_ ممنون
براید استایل بغلش کردمو گذاشتمش تو ماشین اون به ناز ترین و کیوت ترین حالت تاریخ خوابیده بود بعد اینکه کمربندشو بستم رفتمو از آدرسی که توی کیفش بود رسیدم به خونش کیلیدو از جیبش برداشتمو گذاشتمش رو تخت تنها چیزی که برام عجیب بود این بود که چرا خونه ۲ خوابست و کلا از همه چیز دوتاست و خونه به این بزرگی به درد یه نفر نمیخوره
ادامه دارد...
سرنوشت★
از اونجا رفتم بیرون افتادم زمین دیگه جون نداشتم جوراب شلواریم پاره شده بود همینطوری درحال گریه کردن بودم که رفتم به آبجو فروشی و برای خودم دوتا آبجو گرفتم و خوردم تو حالت مرز مستی و هوشیاری بودم تنها کسی که الان میتونستم بهش زنگ بزنم همون غریبه ای بود که حالمو خوب میکنه پس زنگ زدم به سوجون
@ الو جانم؟ کارم داشتی؟
_ سوجون ببخشید بهت این موقع زنگ زدم ولی بهت احتیاج دارم میتونی بیای دنبالم هیچکسیو ندارم و الان تقریبا دارم مست میشم
@ لوکیشن بفرست خودمو دو دقیقه رسوندم فقط از جات تکون نخور باشه؟
_ اوکی مرسی که هستی
@ لازم به تشکر نیست من الان میرسم
_ باش
ویو سوجون☆
وقتی رسیدم غرقش شدم که یهو انگار همه چیز یادم رفت اون لباس اون مدل موهاش اون اکسسوریاش اون آرایشش همه چیش بی نقص بود کم کم داشتم عاشق کسی میشدم که یبار توی زندگیم دیدمش
.
_ سوجون تویی؟
@ اره منم بلندشو بریم
_ نمیتونم بلند شم
@ باشه پس بغلت میکنم
_ ممنون
براید استایل بغلش کردمو گذاشتمش تو ماشین اون به ناز ترین و کیوت ترین حالت تاریخ خوابیده بود بعد اینکه کمربندشو بستم رفتمو از آدرسی که توی کیفش بود رسیدم به خونش کیلیدو از جیبش برداشتمو گذاشتمش رو تخت تنها چیزی که برام عجیب بود این بود که چرا خونه ۲ خوابست و کلا از همه چیز دوتاست و خونه به این بزرگی به درد یه نفر نمیخوره
ادامه دارد...
۷.۰k
۰۹ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.