پارت 4
پارت 4
امروز قراره مامان بابامون بیان
بیدارشدم جیمین هم بیدار شد بغلم کر
رفتیم قهوه خوردیم
گفتم بریم خرید
گفت باشه
رفتیم خرید
اومد تو اشپز خونه تا شام رو امده کنم
مامان باباهاهون اومدن
بعدشام گفتم مامان بابا شب اینجا بمونید
بابام گفت فردا کار داری
به مامان بابای جیمین گفتم
اونا گفتن فردا ماهم کار داریم
اب دهنمو قورت دادم به جیمین نگاه کردم تو نگاه میگفت یه کاری کنم راه نتونی بری
مامام بابا هامون رفتن رفتیم اتاق
مثبت 18
انداختم رو تخت اومد روم خیمه زد لبام میکید رفت گردنم مک زد بولوزمو در اورد
همیتور که رو گرنم مک میز با س.ی.ن.ه
سلی زد منم ناله کردم دوباره زد
رفت پایین تر زبانو شو کرد توم
ولش کرد د.ی.ک.ش رو کرد توم هی درش میاورد میکرد توم بعد چنی باراین کاری انجام داد بعد حس کردم کرد توم یواش درش اورد
بعد هم خوابیدیم
امروز قراره مامان بابامون بیان
بیدارشدم جیمین هم بیدار شد بغلم کر
رفتیم قهوه خوردیم
گفتم بریم خرید
گفت باشه
رفتیم خرید
اومد تو اشپز خونه تا شام رو امده کنم
مامان باباهاهون اومدن
بعدشام گفتم مامان بابا شب اینجا بمونید
بابام گفت فردا کار داری
به مامان بابای جیمین گفتم
اونا گفتن فردا ماهم کار داریم
اب دهنمو قورت دادم به جیمین نگاه کردم تو نگاه میگفت یه کاری کنم راه نتونی بری
مامام بابا هامون رفتن رفتیم اتاق
مثبت 18
انداختم رو تخت اومد روم خیمه زد لبام میکید رفت گردنم مک زد بولوزمو در اورد
همیتور که رو گرنم مک میز با س.ی.ن.ه
سلی زد منم ناله کردم دوباره زد
رفت پایین تر زبانو شو کرد توم
ولش کرد د.ی.ک.ش رو کرد توم هی درش میاورد میکرد توم بعد چنی باراین کاری انجام داد بعد حس کردم کرد توم یواش درش اورد
بعد هم خوابیدیم
۵۰.۸k
۱۰ خرداد ۱۴۰۱