پارت۴
#پارت۴
بعد رفتن یوری تهیونگ از جاش بلند شد و رفت پیش جونگکوک داشتن همینجوری باهم حرف میزدن که در کلاس باز شد یوری بود
ویو یوری
دیدم حال میا خوب نیست رفتم براش به کیک و اب میوه با چنتا قرص براش برداشتم اوردم معلوم بود انقدر ذوق داشته صبحونه نخورده بخاطر همون
_بیا بگیر اینارو بخور بعد از اینا این قرصا رو بخور اخه خنگ چرا صبحونه نمیخوری میای ها الان من با تو چیکار کنم
÷هیچی کاری نکن خوراکیارو بده بخورم
_همش به فکر شکمتی
÷بتوچه اخه
_باشه خفه شو خراکیاتو بخور
+شما دو نفر چه مدل ادمی هسین
÷پرانرژی ولی حساسم کیوت و پرو هم هستم
_سرد بی احساس بیشتر از اندازه پرو اصلا به شما ربطی داره اخ
+از حاضر جوابیات معلوکه پرویی اما دوران پروییت تموم شد من قلدر این مدرسه ام هرکی روی حرفم حرف بزنه میره قبرستون
_باشه فهمیدیم گنگی و خفنی
÷من حالم خوب شد
_به این زودی کوچولو
÷کوچوله مامانته باباته
_میا فقط خفه شد از کلاس میره بیرون
÷ای وای دوباره ریدم که میخاست بره بیرون که تهیونگ دستش رو گرفت و گفت
×چرا اون اونجوری کرد یهو
÷از مامان باباش توی یه تصادف مردن یعد مدت ها سال فهمید که مامان بابای اصلیش نیسن مامان بابای اصلیش خیلی وقته که مردن
×عع پس برو دنبالش
÷لازم به حرف شما نبود خودم میخاستم برم
×دختره ی پرو وایسا ببینم
(میاالفرار)
ویو میا
از دست تهیونگ در رفتم و رفتم پیش یوری
÷یوری حالت خوبه
_مگه حتلم بد بود
÷اخه فک کردم با حرفم حالت بد شد
_نبابا چی میگی چرا باید ناراحت بشم
÷خوبه پس بیا بریم سر کلاس
_باش
[فلش بک به یک به شیش ماه بعد]
_جونگ کوک واقعا رو موخی ها بده به من اون دفتر رو
+نه خیر اول درخواستمو قبول کن بعد
_باشه قبول میکنم بده
+بیا جوجه کوچولوم
_هعیی به من نگو جوجه
+دوست دارم میگم جوجه
_هوا سرده دفتر رو بده برم
+خب بیا پیش من بمون امشب رو
_نخیر خفه شو
+چیه خب تو خودت رابطه بین میا با تهیونگ رو ببین چقدر عاشقونس بعت تو حتی درخاست منم قبول نمیکنی
_خوب جونگ کوک............(جونگکوک دستشو گذاشت رو دهنش
+یوری من اگه تو این شیش ماه نبودم تو الان دست قلدرای مدرسه رفته بودی هوا
_تو خودتم قلدر مدرسه ای
+خب هسم که هسم بتوچه ولی من دلم نمیاد جوجه کوچولوم رو اذیت کنم
_جونگکوک یخ زدم توروخدا دفتر ذو بده برم
+بیا پیش خودم
_بده به من اونو
+یه شرطی داره
_چه شرطی
+هرچی باشه قبول میکنی
_ارع فقط اونو بده
+پس...................
بمونید تو فکر
خیلی هم خوب شد از خابم زدم تا بیام برای شما پارت بذارم
بعد رفتن یوری تهیونگ از جاش بلند شد و رفت پیش جونگکوک داشتن همینجوری باهم حرف میزدن که در کلاس باز شد یوری بود
ویو یوری
دیدم حال میا خوب نیست رفتم براش به کیک و اب میوه با چنتا قرص براش برداشتم اوردم معلوم بود انقدر ذوق داشته صبحونه نخورده بخاطر همون
_بیا بگیر اینارو بخور بعد از اینا این قرصا رو بخور اخه خنگ چرا صبحونه نمیخوری میای ها الان من با تو چیکار کنم
÷هیچی کاری نکن خوراکیارو بده بخورم
_همش به فکر شکمتی
÷بتوچه اخه
_باشه خفه شو خراکیاتو بخور
+شما دو نفر چه مدل ادمی هسین
÷پرانرژی ولی حساسم کیوت و پرو هم هستم
_سرد بی احساس بیشتر از اندازه پرو اصلا به شما ربطی داره اخ
+از حاضر جوابیات معلوکه پرویی اما دوران پروییت تموم شد من قلدر این مدرسه ام هرکی روی حرفم حرف بزنه میره قبرستون
_باشه فهمیدیم گنگی و خفنی
÷من حالم خوب شد
_به این زودی کوچولو
÷کوچوله مامانته باباته
_میا فقط خفه شد از کلاس میره بیرون
÷ای وای دوباره ریدم که میخاست بره بیرون که تهیونگ دستش رو گرفت و گفت
×چرا اون اونجوری کرد یهو
÷از مامان باباش توی یه تصادف مردن یعد مدت ها سال فهمید که مامان بابای اصلیش نیسن مامان بابای اصلیش خیلی وقته که مردن
×عع پس برو دنبالش
÷لازم به حرف شما نبود خودم میخاستم برم
×دختره ی پرو وایسا ببینم
(میاالفرار)
ویو میا
از دست تهیونگ در رفتم و رفتم پیش یوری
÷یوری حالت خوبه
_مگه حتلم بد بود
÷اخه فک کردم با حرفم حالت بد شد
_نبابا چی میگی چرا باید ناراحت بشم
÷خوبه پس بیا بریم سر کلاس
_باش
[فلش بک به یک به شیش ماه بعد]
_جونگ کوک واقعا رو موخی ها بده به من اون دفتر رو
+نه خیر اول درخواستمو قبول کن بعد
_باشه قبول میکنم بده
+بیا جوجه کوچولوم
_هعیی به من نگو جوجه
+دوست دارم میگم جوجه
_هوا سرده دفتر رو بده برم
+خب بیا پیش من بمون امشب رو
_نخیر خفه شو
+چیه خب تو خودت رابطه بین میا با تهیونگ رو ببین چقدر عاشقونس بعت تو حتی درخاست منم قبول نمیکنی
_خوب جونگ کوک............(جونگکوک دستشو گذاشت رو دهنش
+یوری من اگه تو این شیش ماه نبودم تو الان دست قلدرای مدرسه رفته بودی هوا
_تو خودتم قلدر مدرسه ای
+خب هسم که هسم بتوچه ولی من دلم نمیاد جوجه کوچولوم رو اذیت کنم
_جونگکوک یخ زدم توروخدا دفتر ذو بده برم
+بیا پیش خودم
_بده به من اونو
+یه شرطی داره
_چه شرطی
+هرچی باشه قبول میکنی
_ارع فقط اونو بده
+پس...................
بمونید تو فکر
خیلی هم خوب شد از خابم زدم تا بیام برای شما پارت بذارم
۳۵۰
۱۴ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.