فریب کارp20
امشب تا خود صبح بیدار می ماند و شاید می توانست چیزی در او پیدا کند که خودش نداشته باشد
ساعت از ۲ ی بامداد گذشته بود
جئون همچنان کلافه خودش را با کریستوفر مقایسه میکرد و اصلا دلیل آن را نمی دانست
نگاهی به در نیمه باز جی هوان انداخت و با قورت دادن بزاق دهانش آهسته در را باز کرد
روی تخت دو نفره به حالت جمع به خواب رفته بود
لبخندی روی لب هایش نشست و کمی جلو رفت
نگاهش از موهای لختش که پخش شده بود پایین اومد و یک دور صورتش را گشت
به پایین رسید و متوجه گرمکن شد که زیرش کمی پایین بود و گردن لخت او که بسیار برجسته بود را نشان میداد
روی زمین نشست
سمت گردنش خم شد و عمیقا او را بویید
'چرا هیچ وقت بویی به جز وانیل ازت احساس نمیکنم؟' jk
ایستاد و روی صورتش خم شد
لب های او به شدت برای جئون دلبری میکرد
به محض اینکه نفس هایش روی صورت او پخش شد چشمانش تا آخرین درجه باز شد و به سریع ترین حالت ممکن چاقویی از زیر بالشت بیرون آورد و روی گردن جئون گذاشت
"منم...منم جونگکوک!" jk
اما انگار نمی شنید
"می خواستی منو بکشی؟ اشتباه کردی !" ji hwan
چاقو سمت سینه ی سمت چپش کشیده شد
"تو اینجا میمیری عوضی" ji hwan
دستانش را گرفت و او را روی تخت پرت کرد
"منم جی هوان کوکم!" jk
"ولم کن می کشمت حرومزاده" ji hwan
لیوان آب کنار تخت را روی صورتش می پاشد
"جی هوان!" jk
سرش گیج میرود و به سینه ی لخت جئون تکیه می کند
"تو چرا اینجایی؟" ji hwan
باز هم می ترسد حقیقت را بگوید
"داشتی بلند بلند حرف میزدی بیدار بودم نگران شدم اومدم ببینم چیشده یهو بهم حمله کردی" jk
چاقوی داخل دستش را محکم به گوشه ای از اتاق پرت کرد و داخل خودش جمع شد
ساعت از ۲ ی بامداد گذشته بود
جئون همچنان کلافه خودش را با کریستوفر مقایسه میکرد و اصلا دلیل آن را نمی دانست
نگاهی به در نیمه باز جی هوان انداخت و با قورت دادن بزاق دهانش آهسته در را باز کرد
روی تخت دو نفره به حالت جمع به خواب رفته بود
لبخندی روی لب هایش نشست و کمی جلو رفت
نگاهش از موهای لختش که پخش شده بود پایین اومد و یک دور صورتش را گشت
به پایین رسید و متوجه گرمکن شد که زیرش کمی پایین بود و گردن لخت او که بسیار برجسته بود را نشان میداد
روی زمین نشست
سمت گردنش خم شد و عمیقا او را بویید
'چرا هیچ وقت بویی به جز وانیل ازت احساس نمیکنم؟' jk
ایستاد و روی صورتش خم شد
لب های او به شدت برای جئون دلبری میکرد
به محض اینکه نفس هایش روی صورت او پخش شد چشمانش تا آخرین درجه باز شد و به سریع ترین حالت ممکن چاقویی از زیر بالشت بیرون آورد و روی گردن جئون گذاشت
"منم...منم جونگکوک!" jk
اما انگار نمی شنید
"می خواستی منو بکشی؟ اشتباه کردی !" ji hwan
چاقو سمت سینه ی سمت چپش کشیده شد
"تو اینجا میمیری عوضی" ji hwan
دستانش را گرفت و او را روی تخت پرت کرد
"منم جی هوان کوکم!" jk
"ولم کن می کشمت حرومزاده" ji hwan
لیوان آب کنار تخت را روی صورتش می پاشد
"جی هوان!" jk
سرش گیج میرود و به سینه ی لخت جئون تکیه می کند
"تو چرا اینجایی؟" ji hwan
باز هم می ترسد حقیقت را بگوید
"داشتی بلند بلند حرف میزدی بیدار بودم نگران شدم اومدم ببینم چیشده یهو بهم حمله کردی" jk
چاقوی داخل دستش را محکم به گوشه ای از اتاق پرت کرد و داخل خودش جمع شد
۲.۱k
۲۶ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.