part11
#part11
عشق ممنوعه🚫❤️
(forbidden love) ♡
جینای: خیلی اذیت شدم! که یهو یکی اومد داخل اون شوگا بود!
شوگا: خدای من تهیونگ با این چیکار کردی؟ حالت خوبه جینای؟! زخم های پشت کمرش خون رو سرا زیر میکردند کمکش کردم بلند شد رفت توی حموم با صدای بلند به وی گفتم تو دیونه ای این چه کاری بود که انجام دادی؟!
جینای: زل زده بودم به شوگا اون خیلی سرد بود اما دلسوز و مهربون! لباسی تمیز پوشیدم که دیدم شوگا دست وی گرفت و با هم رفتن! وی خیلی ادم جدی بود و همینطور ترسناک با این حال چون دوستش داشتم چیزی بهش نگفتم!
عشق ممنوعه🚫❤️
(forbidden love) ♡
جینای: خیلی اذیت شدم! که یهو یکی اومد داخل اون شوگا بود!
شوگا: خدای من تهیونگ با این چیکار کردی؟ حالت خوبه جینای؟! زخم های پشت کمرش خون رو سرا زیر میکردند کمکش کردم بلند شد رفت توی حموم با صدای بلند به وی گفتم تو دیونه ای این چه کاری بود که انجام دادی؟!
جینای: زل زده بودم به شوگا اون خیلی سرد بود اما دلسوز و مهربون! لباسی تمیز پوشیدم که دیدم شوگا دست وی گرفت و با هم رفتن! وی خیلی ادم جدی بود و همینطور ترسناک با این حال چون دوستش داشتم چیزی بهش نگفتم!
۱.۵k
۰۹ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.