دارم به آخرین پیامتان فکر میکنم

دارم به آخرین پیامتان فکر می‌کنم
پیام‌های سوخته‌ی ناتمام
که مثل این سفر
هیچ وقت به مقصد نرسید.

به اینکه " نگرانم نبا... "
به اینکه " از دور می‌بو... "
به اینکه " تو هم مراقب خو... "

دارم به انگشت‌های کسی فکر می‌کنم
که برایت نوشته بود :
" عزیزم ، رسیدی زنگ بزن "

به باقیمانده‌ی شیشه‌ی عطرت روی میز
به پیراهن تازه‌ات
به اینکه مرا ببخش مادرم
اگر این بار جای سوغاتی
خاکسترم را برایت هدیه می‌آورم...
.
داوود_سوران
دیدگاه ها (۱)

باید امشب بروم ...من که از بازترین پنجره با مردم این ناحیه ص...

من امااندوه یک جمعه شبم ...تلنبارم از خستگی متمادی روز هایی ...

دستانم را بگیر،تا به ارتفاع چشمانت برسم!به ارتفاع دوست داشتن...

محبوب من؛در خامی تابستان برایت نوشتم:عشق را در فاصله ها ساخت...

چند ده سال بعد شده. تنها در ساحل خلوت نوشهر قدم می زنی. با خ...

black flower(p,224)

شاگرد انتقالی پارت ۶۴

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط